جشنواره تئاتر استانی در میزان جشنواره و مسابقه
برگزاری مراسمی تحت عنوان جشنواره بدین علت است که برگزارکنندگانش میخواهند اتفاق مبارکی بیافتد که شادی و نشاط را ایجاد نماید حالا وقتی بعد از واژه جشنواره اگر تئاتر اضافه گردد مشخص میشود که میخواهیم در چه حیطهای نشاط و شادمانی ایجاد کنیم اما اگر بخواهیم همین جشنواره تئاتر را خارج از معانی ذهنی به معانی عینی تبدیل کنیم باید علاوه بر نشاط، استعدادیابی و دیدهشدن و آموزش و ارتقاء را هم به آن اضافه کنیم.
خداداد رضایی
جشنواره تئاتر استانی یکی از مهمترین و معتبرترین جشنواره تئاتری است که هر سال زیر نظر انجمن نمایش استان برگزار میگردد. اگر بخواهیم این جشنواره را آنالیز کنیم نیاز به بررسی دورههای مختلف دارد که در دورههای قبلی با توجه به مدیریتهای گوناگون تغییر و تحولات و اندیشه و بخشنامههای گوناگون شاید به لحاظ ساختاری زیاد شبیه به هم نبودهاند. پس بهطور اجمالی اهمیت و تاثیرگذاری این جشنواره را در حال حاضر بهطور اجمالی بررسی میکنیم.
چرا میگوئیم جشنواره؟ فاکتورهای یک جشنواره چیست؟
«جـَشن» یعنی مجلس شادمانی، محفل نشاط - ضیافت - سُرور و شادی.
«واره» وقتی به آخر اسم ملحق شود، معانی مختلفی پیدا میکند از جمله نوبت شادی، نوبت، مرتبه. به قول رودکی سمرقندی: گـُل دگر ره به گلستان آمد واره باغ و بوستان آمد
برگزاری مراسمی تحت عنوان جشنواره بدین علت است که برگزارکنندگانش میخواهند اتفاق مبارکی بیافتد که شادی و نشاط را ایجاد نماید حالا وقتی بعد از واژه جشنواره اگر تئاتر اضافه گردد مشخص میشود که میخواهیم در چه حیطهای نشاط و شادمانی ایجاد کنیم اما اگر بخواهیم همین جشنواره تئاتر را خارج از معانی ذهنی به معانی عینی تبدیل کنیم باید علاوه بر نشاط، استعدادیابی و دیدهشدن و آموزش و ارتقاء را هم به آن اضافه کنیم.
پس تا اینجا اثبات میشود جشنوارههای تئاتری ما در واقع یک مسابقه تئاتری بیش نیستند در جشنوارههای استانی ما به جز رقابت تئاتری و احیانا نقد نمایشها چه جشنی را ایجاد میکنیم؟ آیا در پی شناسایی استعدادها هستیم؟ اگر استعدادها در رقابت شناسایی شدند چه کاری برای آنها انجام میدهیم؟ آیا فقط هدیه یک کارت تمام مزد مادی و معنوی او خواهد بود؟
در جشنواره از همان ابتدا باید سعی بر توجه به استعدادهای جوان بود تا هنرمندانی که استعداد هنری دارند، اما امکان بروز آن را در جشنوارههای دیگر ندارند، مجالی برای دیدهشدن پیدا کنند. شاید در این سالها به آن نقطه مطلوب نرسیده باشیم، اما هر سال گامی به جلو برداشتیم؛ بهطور مثال در جشنواره هر سال، بحث آموزش را نیز مدنظر داشته و کارگاههای آموزشی را با حضور هنرمندان مطرح برگزار کرده تا سبب انگیزه هنرمندان شویم.
شاید اوج برگزاری یک جشنواره تئاتر جلسه پایانی یا اختتامیه است که بهجای شادی و نشاط، همیشه با جار و جنجال همراه است.
همه هنرمندان ما خواسته و یا ناخواسته قیافه حق بهجانبی میگیرند که بعد از اعلام آرا جواب و حتی توجیهی برای آن نداریم و یا آن را نادیده میگیریم و سر کیسه را میبندیم و تا سال دیگر و جنبشی دوباره.
من بزرگترین معضل تبدیل یک مسابقه تئاتر و تبدیل به جشنواره تئاتری را بودجه ناکافی برای جشنواره میدانم. تئاتر، هنری است که بدون پشتیبانی نمیتواند سرپا بایستد، بنابراین باید تهیهکننده دولتی پشت سر آن باشد حتی اگر در قالب اسپاسنر باشد. و این جشنوارهها در ذهن مسئولین فرهنگی کشور و استان باید جدی گرفته شود صرف اینکه بگوئیم هنر تئاتر یک هنر مردمی است، کافی نیست. مسئولین باید بودجه کافی هم در بُعد سختافزاری و نرمافزاری را برای آن در نظر بگیرند و هم کارگردانان و هنرمندان ما برای مردمیشدن ان گامها را مستحکمتر بردارند.
اگر بودجه کافی برای یک جشنواره فرهنگی و هنری وجود داشته باشد، میشود به تمام معنا آن را عینیت بخشید. برای مثال مراسم اختتامیه را واقعا تبدیل به جشن کنیم تا خستگی گروههایی که ماهها زحمت تمرین کشیدند را از تن آنها خارج کنیم، ضیافت هنرمندانهای برای گروهها بگیریم تا در کنار هم قرار بگیرند فاصله را کمتر کنیم و دوستی را برقرار کنیم. بودجه ورودی گروهها را افزایش دهیم تا غیر از جبران مخارج به نوعی پاداشی برای زحمت آنها در نظر گرفته شود. به غیر از خود برگزاری نمایشهای برنامههای جانبی را شاد و آموزشی را در تقویم برگزاری جشنواره قرار دهیم.
جشنوارهها مخاطب عام زیادی ندارند و تئاتریها برای اهالی تئاتر، روی صحنه میروند. در جشنوارهها خبری از مخاطب عام نیست و این مشکل امروز تئاتر ماست. جشنواره تئاتر استانی باید به دنبال راهکاری برای آشتی با مردم عادی باشد
برای این کار سه راه وجود دارد 1- تبلیغات کافی و فراگیر 2- حمایت مدیران و ترغیب نیروهای تحت امر برای حضور در جایگاه مخاطب 3- متون عامهپسند.
اغلب نمایشنامههایی که گروهها بر آن دست میگذارند و به مرحله اجرا در میآورند، علاوه بر اینکه در تهران اجرا شدهاند، از لحاظ کیفی در سطح قابل قبولی نیستند.
گروهها به شدت تحتتاثیر متنهای چاپ شدهاند؛ در حالی که صرف چاپشدن یک متن دلیل بر ارزش هنری آن متن نیست، متاسفانه آنها انرژی خود را صرف چنین متنهایی میکنند که از پس قصه و طرح خود برنیامده است.
انجمن هنرهای نمایش استان باید به نویسندگان بومی بیش از این اهمیت و حمایتها را انجام دهد. بحث اقتباس از متون خارجی و حتی ایرانی فاکتور لازم برای یک متون اقتباسی ندارد و رد پای کارگردان در آن بسیار کمرنگ است.
متاسفانه سالنها و پلاتوهای نمایشی امکانات ضعیفی برای اجرای نمایش دارند خوشبختانه به همت مسئول انجمن نمایش استان گامهای خیلی مهم برای ایجاد فضای تمرین و اجرا در شهر بوشهر برداشته شده و در شهرستانها هم لااقل یک پلاتو احداث شده ولی بدبختانه هیچکدام از این پلاتوها امکانات استاندارد برای اجرا با کیفیت بالا را ندارند و یا لااقل از امکانات بروز محروم هستند که همه اینها برمی گردد به فقر مالی این هنر که مسئولین باید همت بهخرج دهند تا گروهها هم به توازن امکانات کیفیت کارهای نمایشی خود را ارتقاء بخشند.
امید است مدیران فرهنگی استان اهمیت بهسزایی برای معترترین رویداد تئاتری استان دهند و آن را جدی بگیرند. این جشنواره مردمی را نه تنها باید به یک اداره خاص نسبت دهیم همه نهادها و ادارات باید خود را در برگزاری آن سهیم نمایند.