در حال بارگذاری ...
جلسه نقد و بررسی نمایش

گردش دیالوگ و افزایش کیفیت دراماتیک 

سه شنبه نهم بهمن‌ماه ۹۷ در تماشاخانه فرهنگسرای شهر اهرم در استان بوشهر پس از اجرای تئاتر، جلسه نقدوبررسی "کلات نامه" با حضور نویسنده،کارگردان و عوامل این نمایش و علاقمندان به مبانی نظری و نقد تئاتر برگزار شد.

تئاتر بوشهر- جواد متین؛ نمایش"کلات نامه" بر بستر رویدادی تاریخی که نزاع میان خوانین منطقه‌ای از تنگستان است شکل می‌گیرد. سعید گلچمن در قامت نویسنده درام خود را بدون تفاخر و پیچیدگی های روشنفکرانه و تکنیک های مد روز بنا می گذارد. همزمان با طرح تم خیانت و وفاداری به عنوان طرح غالب به روایتی عاشقانه به صورت موازی نیز می پردازد و با شخصیت پردازی مناسب بدور از شعار زدگی و تظاهر لحظات باورپذیری را خلق می‌کند.گلچمن راوی جغرافیای زیستی خود و داستانش است.این نویسنده هندسه رویدادی مستند را با مختصات تئاتر پیوند میزند و موفق عمل میکند.کلات نامه اثری باور پذیر،موجز و صادقانه است. تاریخ سرشار از داستان‌هایی است که شگفت‌انگیز و گاهی رشک برانگیز است. اگر این شگفتی و رشک را برای اجرا روی صحنه بتوان با عناصر دراماتیک پیوند زد این شگفتی دوچندان شد و برای مخاطب جذابیت بیشتری خواهد داشت و معنای دیگرگونه‌ای به خود خواهد گرفت. به منظور این تحول باید  کلیت روتیت تاریخی،رخدادها و آدم‌ها راقم این رخدادها و حتی خود تاریخ هم باید شکل مستند گونه و مصداقی خود را از دست بدهند تا بتوانند تبدیل به عناصر دارماتیک با مختصات دنیای نمایش شوند. به زبان ساده وضعیت نمایشی تعیین کننده کیفیت درام است نه موقعیت نمایشی. این وضعیت با معیار و شاخصه‌های دنیای نمایشی خود را در اجزاء اصلی درام یعنی کلام،طرح و خلق کارآکتر در زمان نگارش توسط نویسنده و بهره بردن از صحنه و صحنه‌افزارها و موسیقی و جلوه‌های صوتی و بصری در اجرا نمود پیدا می‌کند.

"کلات نامه" را بدون اغراق می‌توان نمونه‌ای صادقانه و به دور از تظاهر در خلق درام به شمار آورد. برای این ادعا در ادامه به چند عنصر مهم اعم از شخصیت پردازی در خلق کارآکتر و طرح داستان و بهره بردن از مختصات اقلیمی و بوم زیست نویسنده و کارگردان این اثر اشاره می‌کنم.از نام نمایش نامه هانگونه که بر می‌آید اشاره به نامه‌ای دارد که از رویدادهای تاریخی و آدمهایی که رقم زننده این رویدادها در کلات هستند،حرف می‌زند.  این نامه‌ها روایت مستند باقی مانده از دورانی از تاریخ است که مردم از کلات یا قلعه‌ای در تنگستان جانانه دفاع کرده‌اند. تقارب کلات یا قلعه به عنوان محدوده‌ای با ارزش برای دفاع و محور منازعات خوانین در منطقه تنگستان با روایت عشق بهزاد و خاتون به جذابیت اثر جان بخشیده است. درام از نقطه خوبی آغاز می‌شود. کنش پیش آغازین نمایش تعقیب و گریز حسن خان و زائر خضرخان تنگستانی در حوادث دوره قیام دلیران تنگستان است. نکته جالب نگاه به کارآکتری است که از نظر تاریخی در روایت‌ها مثل سردارانی چون رئیسعلی دلواری و غضنفرالسلطنه و حتی همین زائرخضرخان معروف نیست. بهزاد تفنگچی خضر خان است. بهزاد در جریان تعقیب و گریز خضرخان و تخلیه کلات آنجا می‌ماند و به عنوان نیروی نفوذی از شرایط قشون حسن خان از طریق نامه به خضر خان گزارش می‌دهد. از قضا در زمان دید زدن پنهانی کلات از بالای نخل چشمش به خاتون دختر خوانده حسن خان می‌افتد و دلداده او می‌شود. بهزاد خاتون را از طریق پنجره بالاخانه کلات می‌بیند و عاشقش می‌شود. کلات و خاتون کلات با هم عجین شده‌اند و در داستان عشق بهزاد به خاتون انگار عشق او به کلات، عشق به خاک آبا و اجدادی‌اش است. مراقبت و حراست از این عشق آنهم توسط بهزادی که پاک نهاد است و "به" زاده شده طبیعی منطقی به نظر می‌رسد.

از کارآکتر بهزاد چندین وجه مختلف در شخصیت‌پردازی میبینیم. بهزاد گاهی تفنگچی زائر خضر خان است و گاهی عاشق پیشه و گاهی تیراندازی که مثال ندارد و گاهی چریکی که زیر شکنجه تاب می‌آورد و اعتراف نمی‌کند و در پایان هم شهید است. قهرمان در این نمایش خصلت‌های جالبی دارد و مخاطبان می‌توانند از او جانبداری کنند. شخصیتی دارد که هدف‌اش کاملا قابل درک است و مخاطبان قادر به تایید او هستند،حتی اگر این هدف ستودنی نباشد. گیرایی و هیجان زیاد،پیامدهایی که به پیروزی یا شکست قهرمان اهمیت می‌بخشد در خصوص بهزاد صدق می‌کند. بهزاد شخصیتی با نیازی فوری و آتشین برای دستیابی به هداف‌اش است. این ویژگی‌ها همان عناصر عالی کارآکتر هستند که موجب می‌شود وی باورپذیر،موثر و کارآمد در دارم عمل کند.

سادگی از اصول بسیار مهم نمایشنامه‌نویسی است. وقتی مخاطبان به تماشای یک نمایش می‌نشینند باید بتوانند همان دفعه اول از داستان سر در بیاورند. سادگی در این مفهموم به معنای پایین آوردن سطح نمایشنامه نیست.منظور بیان واضح داستان است. محور داستان در نمایش"کلات نامه" واضح و عاری از ابهام بود. به دنبال طرح مفاهیم مبالغه‌آمیز نبود و صادقانه و اصیل طرح را در درام به اجرا درآورد.

بهزاد دستگیر می‌شود،مورد شکنجه قرار می‌گیرد و به جرم جاسوسی اعتراف نمی‌کند و به عشق خود به خاتون اعتراف می‌کند. حسن خان شرطی برای رسیدن به خاتون برای بهزاد قرار می‌دهد که همانا خیانت به زائرخضرخان است. حسن خان بهزاد را مجبور به پذیرش شرط ترور خضرخان در ازای درآوردن خاتون به عقد وی می‌کند.نویسنده پرده‌ای دیگر از درام بر می‌دارد که آن نیز دختر خواندگی و همداستان نبودن خاتون با پدرخوانده‌اش و اعتراف بهزاد نزد خاتون به تفنگچی بودن اوست. پایان بندی درام با کشته شدن بهزاد و پیروزی و فتح کلات توسط زائر خضر خان و فرار حسن خان رقم می‌خورد وتماشاگر غافلگیر می‌شود. بهره بردن از عنصر غافلگیری بسیار به جاست. در تمام طول نمایش تماشاگر انتظار دارد که بهزاد خضرخان را به قتل برساند،حتی استفاده از صحنه خواب خضرخان نیز بر این باور دامن می‌زند اما برخلاف این تصور شاهد وفاداری بهزاد هستیم. او در راه وفاداری به خضرخان و دفاع از کلات کشته می‌شود. قرار دادن بهزاد بر سر دوراهی حقیقت مبارزه و واقعیت عشق ستیزی در خور خلق می‌کند که زمینه بیشتر کیفیت دراماتیک است.

"کلات نامه" با بهره بردن از عنصر زیست بوم نویسنده و کارگردان و شکل‌گیری بر بستر تاریخ منطقه از کلیشه‌های رایج که همانا استفاده بی‌حد و مرز و بدون معنا از آیین‌هاست پرهیز می‌کند و دارای مختصات و هندسه ویژه خودش است. سعید گلچمن در نوشتن به زبان اثر بسیار توجه دارد. طوری ننوشته که شخصیت‌ها بی‌نقص و خوب حرف بزنند.در استفاده از کلیشه‌های معمولی زیاده‌روی نکرده و از نام‌فرسایی شخصیت‌ها نیز پرهیز کرده. این خست در مونولوگ نویسی و گردش دیالوگ میان شخصیت‌ها موجب شده هر شخصیت صدایی متمایزی از قعر تاریخ برای خود داشته باشد و کیفیت دراماتیک افزایش یابد. این نوع دیالوگ‌نویسی به تمپو، ریتم و موومان زبانی اثر کمک درخشانی می‌کند. بازیگران نیز در این اثر با توجه به اینکه از پشتوانه گویش دشتیاتی و شناخت تاریخی و جغرافیایی برخوردار بودند از خود بازی‌های باور پذیری به جا گذاشتند.

نقاط ضعفی که در "کلات نامه " می‌توان به آن اشاره کرد در ده دقیقه پایان نمایش و خطابه و متنی است که توسط گوینده‌ای از بلندگوهای سالن پخش می‌شود و سرنوشت این شخصیت‌های تاریخی را روایت می‌کند و همچنین بخشی دیگر از این روایت را در صحنه توسط بهزاد،خاتون و زائر خضر شاهد هستیم. پایان‌بندی که وضعیت نمایشی را به خطابه و روایت بدل کرده، از کیفیت نمایشی برخوردار نیست و سرنوشت این خوانین در تاریخ برای مخاطب از جذابیت خاصی ندارد. باتوجه به اینکه در صحنه قبل از پایان نمایش،درام منعقد شده اجرای این بخش ضرورتی ندارد. موسیقی و عدم استفاده مناسب از اسپشیال افکت‌ها در این نمایش نیز از نقاط ضعف بشمار می‌رفت و انتظار می‎رود از امکانات و زیرساخت‌های مناسبی برای تهیه موسیقی و افکت اینگونه آثار  بهره برده شود. در کل به این نمایش و تلاش گروه اجرایی امتیاز خوبی داده می‌شود و این اثر را برای دیدن پیشنهاد می‌نمایم.

 

 

 

 




نظرات کاربران