در حال بارگذاری ...
یادداشتی ‌بر‌نمایش‌‌ «دقایقی‌پس‌از‌رفتنت» ‌به‌کارگردانی‌اسماعیل‌‌ملاح‌جوان؛

راه‌رفتن ‌روی ‌طناب ‌با‌ چشمان ‌بسته

خیّر ‌با ‌این‌ کار‌ خود را ‌نویسنده‌ای ‌اندیشمند ‌و ‌با ‌شناخت ‌پیرامون ‌نشان‌ می‌دهد ‌که‌ فارغ ‌از‌ پز ‌روشنفکری ‌و اداهای‌ معمول ‌دیگران ‌بدون‌ نگاه‌ کلان‌شهرزده ‌به‌راحتی ‌و ‌با ‌دید خودش ‌به‌ بوشهر ‌نگاه می‌کند و ‌هشدار ‌می‌دهد.

تئاتر بوشهر-حسین زارعی؛ شروع نمایش با مونولوگ «آنا» که مستقیما در حال توضیح وضعیت شخصی برای تماشاگر است چندان شروعی ‌قدرتمند ‌نیست‌ و بازی ‌و دیالوگ‌گویی‌ خوب ‌بازیگر ‌نقش ‌آنا ‌اگر ‌نبود ‌بسیار ‌بد‌ می‌شد ‌بازی‌ که ‌لحظه ‌به‌لحظه ‌این ‌منولوگ ‌را ‌به‌سمت ‌ایجاد ‌یک ‌ارتباط ‌قوی ‌پیش‌ می‌برد ‌و ‌شروع ‌نه‌چندان ‌خوب ‌را ‌تصحیح‌ می‌کند. با تابیدن ‌نور ‌بیشتر ‌بر‌ صحنه ‌بازی‌ آنا(آذین‌خیر) ‌در‌ یک‌سوم ‌وسط‌ صحنه بازی و دیواره ای که نور را می‌گیرد لحظه اول طراحی صحنه را‌ جاندار ‌نشان‌ نمی‌دهد ‌اما این‌ نمایش ‌‌گویا قرار ‌است ‌با گذشت‌ زمان ‌فیزیکی ‌داشته‌ها‌یش ‌را‌‌ رو‌کند. با بازی نقش مادر در یک سوم عقب و سپس بازی درخشان و متفاوت دختر در یک سوم جلو و کف صحنه پر از آب طراحی هوشمندانه صحنه خود را نمایان می کند. تقسیم سه بخش که هر چه از زمان روایی نمایش جلو می رود از ارتفاع پایین می آید و پست تر می‌شود. استفاده از اتفاع ‌و ایجاد صحنه به سه طبقه در شرایط زمانی و اعتباری برای سه نسل در عین سادگی، طراحی خوبی است که به شدت ‌به کارگردانی ‌اثر‌ کمک‌ می‌کند.

هرچند استفاده ‌بیشتر‌ از ‌رنگ ‌می‌توانست ‌زیبایی چشم‌نوازتری ‌ایجاد‌ کند. بخصوص ‌در ‌بخش ‌میانی ‌که ‌آتلیه ‌است. مقداری ‌از‌ این‌ کنتراست ‌در‌ طراحی ‌لباس ‌جبران شده ‌است. ‌طراحی ‌صحنه در مجموع کار بیژه ‌مورد ‌نیاز ‌را‌ در ‌این‌ نمایش‌ به‌شکل‌ حداکثری ‌نشان‌ می‌دهد. بازی خوب آذین خیّر با تن صدای خوب و پوزیشن بدنی مناسب و بازی خوب شقایق زنگویی در نقش مادر که نقشی کلیشه ای و بسیار دیده شده در نمایش‌های بوشهر را به خوبی و البته پویا و با انرژی اجرا می کند و بازی متفاوت ماندانا احمدی در نقش دختر ‌با لباسی ‌قرمز ‌و‌ چشمان ‌بسته‌ و بازی ‌در ‌یک سوم ‌جلو‌ کف‌ صحنه ‌در ‌نازکه‌ای ‌آب که بسیار قابل توجه است هم به نسبت بازی‌های انرژیک و فیزیکال و البته اپیک قبلی اش هم به جهت قرار گرفتن در فضای فیزیکی صحنه، این کار ممکن است با توجه به ارتفاع بازی دو بازیگر دیگر هم سخت باشد اما بیشتر از همه شرایط سخت بازی در آب کف صحنه برای ماندانا وجود دارد‌که ‌به‌خوبی بر ‌سختی ‌کار ‌غالب‌ می‌شود ‌و‌ موفق ‌می‌شود بخش ‌اعظم ‌زمان ‌نقش ‌را‌ به‌خوبی‌ و ‌البته متفاوت بازی کند از این لحاظ که با چشمان بسته او باید با میمیک صورت و حرکت بدن و دست ها با مخاطب ارتباط برقرار کند و در واقع ‌راه‌رفتن‌ روی‌طناب ‌با‌ چشمان ‌بسته ‌است. احمدی موفق ‌می‌شود ‌با تن‌ و ‌میزان ‌مناسبی ‌از ‌صدا‌ بازی ‌درخشانی ‌ارائه ‌دهد.

بسترسازی مناسب روزی ممکن است رها شود و فاجعه بیافریند و نسلی را از ارتفاع خانواده به جغرافیای پست و نمور هرزگی بکشاند. مشکل ‌و‌ دردی ‌عمیق‌ در‌ اجتماع‌ ما‌ که ‌قابل ‌گسترش ‌به‌ حوزه‌های ‌دیگر‌ اجتماع ‌هم‌ هست. خیّر ‌با ‌این‌ کار‌ خود را ‌نویسنده‌ای ‌اندیشمند ‌و ‌با ‌شناخت ‌پیرامون ‌نشان‌ می‌دهد ‌که‌ فارغ ‌از‌ پز ‌روشنفکری ‌و اداهای‌ معمول ‌دیگران ‌بدون‌ نگاه‌ کلان‌شهرزده ‌به‌راحتی ‌و ‌با ‌دید خودش ‌به‌ بوشهر ‌نگاه می‌کند و ‌هشدار ‌می‌دهد. برای این نمایش‌نامه خوب باید ‌به ‌آذین‌خیّر ‌تبریک‌ گفت‌. هرچند تمرین‌ و‌ تکرار ‌در‌ دیالوگ‌نویسی ‌و شیوه‌ها ‌و عناصر ‌فنی‌ نمایش‌نامه‌نویسی‌‌ کارهای ‌بعدی ‌او‌ را‌ رشد‌ خواهد ‌داد ‌و ‌در ‌این‌ کار ‌لازم ‌است‌ مثلا‌ پرداخت ‌منطقی ‌شخصیت‌های ‌این ‌نمایش مانند ارتباط ‌مادر ‌و ‌کتاب آناکارنینا ‌که ‌نماد‌ تحول‌خواهی‌ زنان‌ است‌ و‌ چگونگی ‌نقاش ‌شدن‌ انا ‌وقتی ‌از ‌خانه ‌فرار‌ می‌کند ‌و... و ایجاد ‌دیالوگ ‌و‌کنش ‌و واکنش ‌دراماتیک ‌درونی ‌متن ‌با ید ‌در ‌نظرش ‌باشد. اما ‌این ‌نمایش‌نامه به خوبی ‌و ‌زیبایی ‌نوشته‌ شده‌ و ‌شناخت ‌جامعه‌ای ‌که ‌آناکارنینا‌ تولید ‌می‌کند و...‌ نشان‌ از ‌بلوغ ‌فکری ‌و ‌اندیشه‌ای ‌خیر ‌دارد ‌به‌عنوان ‌زنی‌ متفکر‌ که ‌متاسفانه ‌در ‌تمام ‌زنانی ‌که ‌دنبال ‌حقوق ‌خود ‌هستند‌ کم‌پیدا‌ می‌شود. نمایش‌ »دقایقی‌پس‌از‌رفتنت» ‌نمایشی‌خوب‌ و ‌پخته ‌و‌ تجربه‌ای جذاب ‌‌است‌. ‌امیدوارم‌ با‌ اجراهای ‌زیاد‌ در‌ جغرافیاهای‌ مختلف ‌به‌پختگی ‌لازم‌ و‌ گفتگو ‌با‌ مخاطب ‌بیشتری ‌بپردازد؛ ‌نمایشی‌که ‌شایسته ‌دیدن‌است.




نظرات کاربران