محمدصادق سعیدی:
مشکل ما ایناست که تئاتر را برای مردم کار نمیکنیم
یکی از مشکلاتی که امروز تئاتر ما با آن درگیر است، اینست که ما تئاتر را برای مردم کار نمیکنیم بلکه آنرا برای خوشایند خودمان کار میکنیم.
محمدصادق سعیدی، متولد 1356 در بوشهر، کارشناس ادبیات نمایشی از دانشگاه آزاد اسلامی بوشهر و کارشناس ارشد کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران.
وی در نمایشهای: «افسانه لیان»، «یادداشتهای یک دیوانه»، «آبیهای دریایی»، «زارون» و ... به ایفای نقش پرداخته است.
همچنین کارگردانی نمایشهای: «رویای شب نیمه تابستان»، «یادداشتهای یک دیوانه»، «از پنجرههای باز برایم بخوان» و تله تئاتر «پیوند سبز» را بهعهده داشته است.
طراحی صحنه نمایشهای «مهر و آیینه»، «از پنجرههای باز برایم بخوان»، «زارون» و « قاصدهای آسمانی» از دیگر فعالیتهای سعیدی در حوزه نمایش است.
او همچنین نویسندگی نمایشنامههای «سیاوخش»، «باجیه خانم»، «مسافر زرد» و چند داستان کوتاه از جمله «اشاره مسیح در صبح نمناک»، «بادبادک سفید» و« فانوس دریایی» و داوری چندین جشنواره منطقهای و استانی را بهعهده داشته است.
سعیدی پژوهشهایی نیز پیرامون: نشانهشناسی در آثار بهرام بیضایی، بررسی شیوههای اجرایی نمایشهای ایرانی، بررسی جنگ جهانی دوم در ساختار آثار ابزورد با نگاه به آثار ساموئل بکت، بررسی ساختار نمایشنامه صندلیها اثر اوژن یونسکو و نوشتارهایی پیرامون تاریخ تحلیلی هنر مدرن، داشته است.
وی در حال حاضر علاوه بر کارهای اجرائی و مدیریتی که بهعهده دارد، بهعنوان مدرس در کلاسهای کارگردانی به شیوه مدرن که از سوی فرهنگسرای بافت تاریخی بوشهر به مدیریت فرید میرشکار برگزار میشود، مشغول آموزش جوانان هنرجوی کارگردانی است.
این کلاسها روزهای دوشنبه ساعت 30/18 و تا اطلاع ثانوی بهصورت رایگان در عمارت دهدشتی بوشهر برگزار میشود.
در ادامه گفتگوی خبرنگار ایران تئاتر را با وی میخوانید:
هدف شما از برگزاری کارگاه کارگردانی تئاتر به شیوه تئوری و در کنار آن کارگاه عملی کارگردانی چیست؟
ما کارگاه عملی کارگردانی و تحلیل متن با جوانان علاقهمند به این حوزه را شروع کردیم. ببینید! بخشی از کار کارگردانی، عملی است و ما تلاش میکنیم در کنار مباحث تئوری، کارگاه عملی نیز برگزار کنیم. کار اصلی کارگردان، هدایت بازیگر و هماهنگی بین عوامل تئاتر است و میتواند نقش ارزندهای نسبت به درک بازیگر از صحنه و نقش خود داشته باشد. این مساله، کار دشواری است که کارگردان میتواند با استفاده از تجربیات خود، موانعی را که سر راه بازیگر قرار دارد، بشناسد.
گاها میبینیم که در بسیاری از گروههای نمایشی استعدادها و بازیگران بالقوه خوبی وجود دارد اما چون از تجربه کافی برخوردار نبوده، این توانمندیها به اندازهای که باید و شایسته است، خود را نشان نمیدهد. این مشکل ناشی از خلا تجربه گروه تئاتری و دورههای آموزشی است.
گروهها اغلب بهشکل ثابت در کنار هم نیستند و تمرین مداوم ندارند. یا اینکه برخی گروهها بهمدت یک یا دوسال ایجاد و سپس منحل و گروههای جدید تشکیل میشوند و همین امر باعث میشود که تجربه کافی و لازم را نداشته باشند. این مساله باعث آسیب و عدم رشد تئاتر و بهنوعی درجا زدن میشود.
در این دورهها سعی میکنیم کارگاه عملی نمایشی هم داشته باشیم.
در این کارگاهها یکسری از بازیهای که جنبه نمایشی و آموزشی دارند و تمریناتی که بازیگران تئاتر قرار است در این کارگاه مرور کنند را در غالب این بازیها انجام میدهیم. درواقع همان بازیهایی که در ایران و یا کشورهای دیگر انجام میشده در غالب کارهای نمایشی تدریس میشود تا شرکتکنندگان در این کارگاه، مهارتهای بدنی و حسی لازم را کسب کنند. حتی سعی داریم که این بازیها به اجرا گذاشته و از تماشاچیان دعوت کنیم تا در این آن شرکت کرده و آنها نیز تجربه بازیگری را احساس کنند.
تئاتر جنوب و بهویژه تئاتر بوشهر چه شاخصه ای دارد؟
اگر ما بتوانیم از موتیفهای بومی و نمایشهای منطقه خود در نوع پوشش، آئینها، موسیقی و حتی قصهها و افسانهها در تئاتر استفاده کنیم، قطعا تئاتر بومی موفقی را خواهیم داشت.
یک دورهای هنرمندان تئاتر در استان روی این آیتمها خیلی خوب کار میکردند اما بهمرور دچار تکرار و کنار گذاشته شد چون کار جدید و نویی پس از آن انجام نشد. در صورتیکه اگر ما قصههای جدیدی را بر پایه فرهنگ خود اعم از آئینها، ریتمها و موسیقی فولکلور خلق میکردیم، تئاتر بومی موفقی هم داشتیم. در حال حاضر موسیقی بومی ما رشد خوبی داشته و موسیقی متنوعتر و تلفیقی بهتری نسبت به گذشته داریم، تحقیقات زیادی در بحث افسانهها و قصههای بومی انجام شده است. بنابراین میتوانیم نمایشنامهنویسی و کارگردانی را به این سمت هدایت کرده و فرهنگ و آئینهای بومی را با نگاهی نو پیوند زده و همچنان از آنها استفاده کنیم.
در این صورت آیا میتوانیم عمده ضعف تئاتر بوشهر را ناشی از نمایشنامهنویسی بدانیم؟
ما الان در بحث نمایشنامهنویسی ضعف داریم. با وجود اینکه برخی از هنرمندان زحمت زیادی هم در این مبحث متحمل میشوند اما چون تحقیق شایستهای روی فرهنگ و داشتههای خودمان نمیشود، اثری که خلق میشود خام بوده و شما میبینید در یک اثر نمایشی 40 دقیقهای، قصه منتقل نمیشود. بنابراین در زمینه نمایشنامهنویسی باید کار بیشتری صورت بگیرد ضمن اینکه باید منابع نوشتههای خود را شناسائی بیشتری کنیم. ما میتوانیم یک اتفاق و داستان بومی را دستمایه قرار داده و از آن برای خلق یک اثر با فضائی که مردم و تماشاچیان با آن آشنا هستند، استفاده کنیم.
آیا جامعه امروز ما نیاز به تئاتر تلفیقی، شبیه آنچه که در موسیقی بومی ما در حال شکلگیری است، دارد؟ بهعبارت دیگر به نظر شما پیوند تئاتر مدرن و بومی و خلق یک اثر اینچنینی در جذب مخاطب عام چقدر تاثیر دارد؟
یک اثر نمایشی تلفیقی، زمانی موفق است که مردم آن را بفهمند و درک کنند و بتوانند با آن ارتباط برقرار کرده و نیاز امروز جامعه باشد. این تلفیق میتواند با ریشههای فرهنگی مردم یا اشتراکات فرهنگی جوامع نزدیک به هم، گره بخورد. یکی از مشکلاتی که امروز تئاتر ما با آن درگیر است، اینست که ما تئاتر را برای مردم کار نمیکنیم بلکه آنرا برای خوشایند خودمان کار میکنیم.
داستان نمایشها یا آنقدر قدیمی و یا آنقدر مدرن است که تماشاگر قادر نیست با آن ارتباط برقرار کند و هیچ ربطی به زندگی امروز این مردم ندارد. بنابراین تئاترهای ما هنوز نتوانستهاند، تماشاگر عام را بهخود جذب کرده تا تئاتر را جزئی از زندگی خودشان بدانند. این مساله را میتوان بهوضوح مشاهده کرد که عمده تماشاگران تئاتر در بوشهر، هنرمندان تئاتر و یا آشنایان و بستگان آنها هستند.
گفتگو از سودابه زیارتی