در حال بارگذاری ...
یادداشت جهانشیر یاراحمدی به‌مناسبت درگذشت داود رشیدی؛

داود رشیدی و تئاتر بوشهر

در آن تابستان گرم که شرجی از سر و کول بوشهر بالا می‌رفت. طیاره‌ای در بوشهر به زمین نشست که دو‌ هنرمند تنومند تئاتر کشور مسافرش بودند. آنها با‌عنوان کارشناس تئاتر، وارد بوشهر شدند. مستقیم به «خانه هنر» رفتند تا نمایش «قلندر‌خونه‌» را به روایت امروزی‌ها بازبینی کنند.

1

خبر کوتاه بود و غم‌انگیز؛هنرمند خوش‌نام تئاتر و سینما‌، داود رشیدی چشم از جهان فروبست. در خلوت و تنهایی به او فکر می‌کنم. به مجله پاراگراف زل می‌زنم که او بر جلدش نقش بسته‌، به عمر هنری‌اش، بازی‌هایش. به «پیروزی در شیکاگو»، به «در انتظار گودو»، «ریچارد سوم»، «منهای دو» و.....و مهم‌تر از همه به عشق و علاقه‌اش به تئاتر استان‌ها و فعالان تئاتر شهرستان ها. به مرور تاریخ می‌پردازم. به تاریخ تئاتر بوشهر، می‌خواهم رد پای رشیدی را پیدا کنم. چه رد پای درخشانی:

به روایت تاریخ، تئاتر بوشهر، عمری تقریبا هشتاد‌ساله دارد. هر‌چند چهار‌دهه دوم‌، یعنی از دهه چهل به این سو، رویدادها و حوادث تئاتری جدی‌تر و حرفه‌ای‌تر دنبال شده است، اما چهار‌دهه نخست، سرشار از اتفاقات مهم سیاسی، اجتماعی است که نمی‌توان به‌سادگی از آن گذشت؛ به‌ویژه این که نام و نشان بزرگانی چون زنده‌یاد منوچهر آتشی در میان باشد. از دهه چهل شمسی به‌واسطه فعالیت دبیران خوش‌ذوق مدارس بوشهر‌، هنرمندان محصل، هنر خود را در سطح ملی مطرح کردند. اردوهای دانش‌آموزی در شمال کشور، نخستین محفلی بود برای حضور هنرمندان تئاتر بوشهر و شکوفایی استعداد آن‌ها. اما در قالب تئاتر آماتور و حرفه‌ای‌، هیچ نام و نشانی در تئاتر کشور نداشتیم. اگر چه در شهر بوشهر نمایش‌های متعدد با استقبال شورانگیز مردم اجرا می شد‌، اما گستره‌ی اجرا در سطح استان باقی می‌ماند. این روند تا اواسط دهه 50 ادامه پیدا کرد. دقیق‌تر‌، تابستان 1354.

پیش از تشریح ماجرا باید بگویم، تئاتر بوشهر یک ویژگی تاریخی دارد که سایر استان‌ها ندارند. ویژگی این است که معرفی تئاتر بوشهر به تئاتر ایران و جهان هم‌زمان رخ داده است. روشن‌تر آن‌که، شهری که پیش از آن، هیچ نام و نشانی در تئاتر کشور نداشت به یک‌باره هم خودش را به تئاتر کشور معرفی کرد و هم به‌واسطه حضور بزرگان تئاتر جهان در ایران، خودش را به تئاتر جهان.

به‌روایت تاریخ، این معرفی آن‌قدر درخشان بود که ستایش بزرگان تئاتر جهان را برانگیخت و دری رو به تئاتر بوشهر گشود که هنوز پس از گذشت چهار‌دهه تئاتر بوشهر از همان در دیده می‌شود.این اشاره کوتاه را بیان کردم تا به نقش داود رشیدی در این  معرفی برسم .

در آن تابستان گرم که شرجی از سر و کول بوشهر بالا می‌رفت. طیاره‌ای در بوشهر به زمین نشست که دو‌ هنرمند تنومند تئاتر کشور مسافرش بودند. آنها با‌عنوان کارشناس تئاتر، وارد بوشهر شدند. مستقیم به «خانه هنر» رفتند تا نمایش «قلندر‌خونه‌» را به روایت امروزی‌ها بازبینی کنند.

یکی از این دو نفر «عباس جوانمرد»، کارگردان مطرح تئاتر کشور بود و دیگری «داود رشیدی» تحصیل‌کرده و بازیگر تئاتر.

در آن روز گرم، این دو بزرگ‌مرد، تئاتر را دیدند و همان لحظه زبان به ستایش‌اش گشودند و مسیر را برای حضور تئاتر بوشهر در جشن هنر فراهم کردند.حضوری که باعث شد، تئاتر بوشهر به ایران معرفی شود؛ تئاتر بوشهر به جهان معرفی شود؛ پای تئاتر شهرستان برای اجرای عموم به تهران بازشود.(چون بعد از اجرا در جشن هنر، قلندرخونه، 60 شب در تهران اجرا رفت. 30 شب در سالن اصلی تئاتر شهر و 30 شب در تالار سنگلج) و مهم‌تر از همه این‌ها‌، انقلاب تئاتری که قلندرخونه آغازش کرد، باعث تغییر نگاه مرکز‌نشینان به تئاتر شهرستان‌ها شد و از آن پس، جور دیگری به هنرمندان استان‌ها نگاه می‌کردند و از سوی دیگر خود هنرمندان شهرستانی نیز به درجه‌ای از اعتماد به نفس و خودباوری رسیدند که در ادامه نتیجه‌اش شد خلق آثار درخشان در استان‌های کشور.

با این اشاره‌، می‌خواهم تاریخ را بازخوانی کنم. البته بهتر است بگویم معکوس‌خوانی کنم.

اگر در آن تابستان گرم ‌در بوشهر‌، داود رشیدی به اجرای قلندرخونه‌، نه می‌گفت و دبیرخانه جشن هنر می‌گفت کار به درد نمی‌خورد، تاریخ چگونه برای ما و تئاتر ما ورق می‌خورد؟ باید تمرکز کرد و اندیشید به این نکته و حرف استاد صغیری را در مراسم دو سال پیش در هفته بوشهر به‌یاد آورد. روزی که دقایقی از قلندرخونه بعد از سی‌و‌هشت سال، مجددا در حضور داود رشیدی، اکبر زنجانپور و داریوش ارجمند اجرا شد، صغیری صادقانه گفت: «‌اگر داود رشیدی نبود، معلوم نبود امروز در تاریخ تئاتر این شهر و این کشور نامی از قلندرخونه باقی می‌ماند. بنابراین اگر امروز اینجائیم‌، اگر قلندرخونه نام و نشانی دارد، اگر تئاتر بوشهر حرفی در کشور دارد، بدون تردید مدیون نگاه مثبت داود رشیدی است.»

بنابراین این نگاه و تاثیر در تاریخ تئاتر این دیار، همیشه زرین خواهد ماند. درود استاد رشیدی.

2

دیدن نمایش قلندرخونه و سپس اجرا در شیراز و اجرای شصت روزه‌اش در تهران‌، نام ماندگاری از تئاتر بوشهر و ایرج صغیری در ذهن داود رشیدی حک کرد. اشاره کنم که رشیدی برای اعزام این نمایش به هفده فستیوال بین‌المللی در اقصی نقاط جهان نیز تلاش کرد اما دستهایی فراتر از هنر مانع این کار شدند.

کنسل‌شدن سفرهای خارجی و اعزام به کشورهای اروپایی را خود داود رشیدی‌، تلفنی به صغیری اعلام کرد. با حسرت و ناراحتی.در یک صبح پاییزی. تلفنی حرف‌هایی به زبان آورد که عملا همه راه‌ها بسته است.

رشیدی تمام تلاش‌اش را کرده بود. اما کسانی لغو کرده بودند که در حیطه قدرت بودند و تلاش برای راضی‌کردن آن‌ها بی‌فایده بود.

این اتفاق اما باعث شد دوستی و رفاقت رشیدی و صغیری عمیق شود و چند سال بعد قبول کند، روبروی دوربین ایرج صغیری در نخستین تجربه سینمایی‌اش‌، فیلم «طفر»(سفر غریب‌) بازی کند.که خود این فیلم سرشار از اتفاقات تلخ و شیرینیست که در فرصتی دیگر باید گفت.

رشیدی علی‌رغم این‌که پس از انقلاب در فیلم‌های متعدد سینمایی و تلویزیونی بازی کرد، اما دغدغه تئاتر لحظه‌ای رهایش نکرد. همواره خودش را تئاتری می‌دانست و برای تئاتر تلاش می‌کرد. به‌ویژه برای تئاتر استان‌ها. در همین دهه هشتاد با جوانان جویای نام تئاتر کشور مراوده و رابطه صمیمانه داشت. نیما نعمتی‌زاده عزیز(که هر کجا هست خدایا بسلامت دارش) از خوبان تئاتر بوشهر نیز از خیل این مشتاقان بود که از این طریق جوانان بسیاری را حمایت می‌کرد و دست‌شان را می‌گرفت و اگر گرفتاری تئاتری داشتند‌، خاضعانه با مدیران تئاتر کشور مطرح می‌کرد و حل می‌نمود.

آخرین دیدارمان، اختتامیه اردیبهشت تئاتر ایران بود. سی‌ام اردیبهشت1394. قرار بود در آن مراسم از من به‌عنوان رئیس انجمن هنرهای نمایشی استان بوشهر تقدیر شود. چه سعادتی بود که در همان مراسم‌، مرکز هنرهای نمایشی مراسم تجلیل از وی را برگزار کرد. روی سن که آمد، همه ایستاده، اشک در چشم برایش دست زدند. بانوی برومندش همراهی‌اش می‌کرد. مثل همه سال‌های بیماری‌اش. به‌یاد روزهای اوجی افتادم که چه شاد بود و سراپا و استوار روی صحنه قدم می‌زد.

حالا دارم به پاراگراف نگاه می‌کنم‌، به تلاش‌هایش در هنر، به چهره ماندگاری که از خود به جا گذاشت.

قلمم را که زمین می‌گذارم به دریای نیلی بوشهر می‌گویم: حالا بازیگر توانای تئاتر ایران به یگانه کارگردان هستی رسیده است.

روحش آرام.




مطالب مرتبط

مروری بر شش‌ دهه فعالیت هنری مستمر زنده‌یاد حسین دهقانی

از نمایش‌های خانگی محله کوتیِ بوشهر تا تئاتر تهران
مروری بر شش‌ دهه فعالیت هنری مستمر زنده‌یاد حسین دهقانی

از نمایش‌های خانگی محله کوتیِ بوشهر تا تئاتر تهران

جهانشیر یاراحمدی: نمایش‌های خانگیِ دهه سی در محله کوتی و نیز اجراهای مجالس تعزیه در همان محل که زادگاه مرحوم حسین دهقانی است، او را شیفته هنر نمایش کرد.  خیلی زود پایش به مجالس تعزیه ...

|

مروری بر شش‌ دهه فعالیت هنری مستمر زنده‌یاد حسین دهقانی

از نمایش‌های خانگی محله کوتیِ بوشهر تا تئاتر تهران
مروری بر شش‌ دهه فعالیت هنری مستمر زنده‌یاد حسین دهقانی

از نمایش‌های خانگی محله کوتیِ بوشهر تا تئاتر تهران

جهانشیر یاراحمدی: نمایش‌های خانگیِ دهه سی در محله کوتی و نیز اجراهای مجالس تعزیه در همان محل که زادگاه مرحوم حسین دهقانی است، او را شیفته هنر نمایش کرد.  خیلی زود پایش به مجالس تعزیه ...

|

نظرات کاربران