نقدی بر نمایش «ناشزه»
تلفیق عنصر روانشناسانه و رئالیست از نکتههای موفق این متن بود اینکه صحنهای برای بازنمای ذهن ناخودآگاه شخصیت نمایش در نظر گرفته شده بود.
احمد دریانورد
بعد از تماشای تئاترناشزه به کارگردانی اسماعیل ملاحجوان و نویسندگی آذین خیّر چندنکتهای درتحلیل متن نمایشنامه به نظرم رسید که در ادامه میخوانید:
1-متن در بازنمایی زندگی زوجهای جوان جامعه امروز موفق بود آنچه از روزمرگیهای این زوجها به نمایش درآمده بود در جهت پیشبرد تِم اصلی متن بود.
2-مسائلی که متن برای سقوط یک زن در جامعه امروزمطرح میکرد، با واقعیت تناسب داشت اما بهنظر نمیرسید کافی باشد زیرا متن، شخصیت را از جامعه منتزع کرده بود یعنی تمام اضطرابها و فرورفتگی یک زن را در مسائل شخصی و روابط عاطفی محدود کرده بود گویا شخصیت در یک بستر اجتماعی، اقتصادی و سیاسی زیست نمیکند اگر به واقعیت اجتماع بنگریم بسیاری از افسردگیهای ما برآمده از اجتماع و اوضاع خاص تفکری اجتماع است.
3-درصحنه پایانی نمایش، شخصیت رو به تماشاگران دیالوگهایی را بیان کرد که اولا متن را به سمت شعارزدگی میکشاند و دوم این که تمام گفتمان متن را در چند جمله بازگو میکرد گویا متن در بازنمایی تم خود موفق نبوده و یا مخاطبان خود را دستکم گرفته که نویسنده این دیالوگ زائد را به آخر نمایش افزوده است.
4-متن تا حدودی زیادی مردستیزانه نوشته شده بود در همان صحنه آخر شخصیت با گفتن چنین جملهای
5-یکی از اشکالات دیگر متن بازگویی تفکر غالب جامعه بود آنچه در جامعه امروز بین قشر جوان رایج است چنین تبیینی است که روابط عاطفی باعث سقوط شخص میشود و در عین حال این روابط مهمترین بخش زندگی هر شخص است به طرزی که دیگر امور زندگی در تقابل با روابط عاطفی بسیار حقیر و بیارزش است اگر به جامعه امروز هم بنگریم تقریبا تمام اشخاص چنان در تار و پود این روابط فرو میروند که خیلی زود به شخصیتهای سوخته در اجتماع تبدیل میشوند متن نمایشنامه در تائید چنین تفکری عمل میکرد در حالی که میتوانست با جنبههای طنزآلود چنین تفکری را به نقد کشانده و راههای جدیدی پیش پای مخاطب بگذارد.
6-تلفیق عنصر روانشناسانه و رئالیست از نکتههای موفق این متن بود اینکه صحنهای برای بازنمای ذهن ناخودآگاه شخصیت نمایش در نظر گرفته شده بود. نمایش را برجستهتر ساخته بود حضور شخصی که در ذهن شخصیت اصلی نمایش زندگی میکرد، یادآور فیلم «ذهن زیبا» بود در یکی از صحنهها که روانشناس پا به ناخودآگاه شخصیت میگذارد نیز تا حدودی تازه و بدیع بود.
7-نمایشنامه با آنکه روزمرگیها را نمایش میداد، ولی از تعلیق کافی برخوردار بود و مخاطب را تا آخر با خود همراه میساخت. بازی خوب و صحنهآراییها به این تعلیق کمک شایانی میرساند.