تئاتر آئینی امروزِ بوشهر از نگاه هنرمندان تئاتر
وجود دریا و نیز خشکی و دشت و نخلستانهای وسیع در استان بوشهر، آداب و سنن و فرهنگی را بهوجود آورده که تنوع آن همواره دستمایه هنرمندان تئاتر این استان شده است و در این حوزه همواره آثاری ماندگار خلق شده است که چه در سطح استانی و کشوری که گاه در سطح جهانی نیز مورد توجه قرار گرفته است.
گوشه و کنار این سرزمین کهن پر از آئین و رسومهایی است که فرهنگ امروز ما ریشه در آن دار و هنرمندان ما از دیرباز با بهرهگیری از این آئینها توانستهاند، آثاری ماندگار و فاخر را در حوزه نمایش از خود به یادگار بگذارند. درواقع میتوان گفت که نمایشهای آئینی و سنتی پشتوانه و تکیهگاه تئاتر ما در حال حاضر هستند. بنابراین توجه و رفع آسیبهایی که میتواند این بخش از هنر تئاتر را ضعیف سازد ضروری بهنظر میرسد.
وجود دریا و نیز خشکی و دشت و نخلستانهای وسیع در استان بوشهر، آداب و سنن و فرهنگی را بهوجود آورده که تنوع آن همواره دستمایه هنرمندان تئاتر این استان شده است و در این حوزه همواره آثاری ماندگار خلق شده است که چه در سطح استانی و کشوری که گاه در سطح جهانی نیز مورد توجه قرار گرفته است. «قلندرخونه» اثر استاد ایرج صغیری در گذشته و نیز آثاری از هنرمندان جدیدتر تئاتر بوشهر که به جشنوارههای مختلف ملی و بینالمللی راهیافتهاند از این جملهاند.
در این ارتباط سئوالی را با برخی هنرمندان تئاتر بوشهر مطرح کردیم که پاسخ آنرا در ادامه میخوانید:
فکر میکنید تئاتر آئینی بوشهر در حال حاضر در چه سطحی قرار دارد و آیا وجود برخی نشانهها مثل استفاده از ساز سنتی دمام و نیانبان با استفاده از عنصر دریا و نخل و… در برخی آثار نمایشی، میتواند معرّف تئاتر آئینی باشد؟
فرید میرشکار؛ نویسنده و کارگردان
در حال حاضر تئاتر آیینی به مفهوم خاص آن در بوشهر تولید نمیشود چون صرف استفاده از این مواردی که شما اشاره کردید، نمیتواند تئاتر آیینی بسازد بهتر است این نمایشها را نمایشهای بومی بدانیم که در آنها از شرایط جغرافیا و فرهنگ گویشی و فرهنگ موسیقیایی استفاده میشود و گاهی تکهای از فرمهای آیینی در آنها استفاده میکنیم . تئاتر آیینی بر اساس آیینهایی که استفاده از آنها در بدنه اجرای نمایش کارکردی اصلی داشته باشند و باعث نشر فرهنگ آیینی آن منطقه شود شکل میگیرد.
جواد صداقت؛ نویسنده و کارگردان
تئاتر با آئین آغاز میشود. وقتی بحث آئین در تئاتر میشود، یک انفجار بزرگی در تصویر بهوجود میآید که همان آئین است. ما در شهری هستیم که پر از آئین است اما این آئینها را فقط به یک ساز نیانبان، سنج و دمام رساندیم. تمام قصههای ما در اواخر دهه شصت، دهه هفتاد و هشتاد به این شکل بود که یک نفر رفته بود به دریا و برنگشته بود، یک نفر با فانوس ایستاده بود و دمام میزد و… . این فضای تئاتر آئینی نیست. وقتی در آئین بوشهر بحث فضاهای افسانهای میشود، بحث آن آدمهای عجیب و حتی سایههای آنها که همان هم آئین است و بازیهای جادوئی که در این آئینهاست، اگر با تغییر زاویه از آنها در نمایش خود استفاده کنیم و سواد تصویری داشته باشیم، راوی خود را تغییر بدهیم و شخصیتشناسی داشته باشیم، روح آن آئین را میتوانیم عینیت ببخشیم. ما از ترسها، شادیها و توهمهای خودمان در آئینها استفاده نکردیم و برعکس با استفاده از سازهایمان، یکسری چیزهایی را که نمیتوانیم در کلام و تصویر نشان دهیم، معنا دادیم. لاپوشانی کردیم و به دیگران گفتیم که ما یک عده آدمهای پابرهنه لنگ بسته و عرقچین بر سر هستیم و این تئاتر آئینی ماست. در حالیکه ما میتوانیم از همین فضا، یک فضای مدرن خلق کنیم.
شما ببینید، «قلندرخانه» یک نمایش به تمام معنا پستمدرن و پر از نشانه است. یک کار بومی بالفطره نیست. در یک اتاق کوچک به نام قلندرخانه یک مسجد در شب عاشورا یکسری داستانکها شکل میگیرد. در آن فضا حرف ناموس زده میشود، حرف جنگ و کشتار زده میشود حتی آدم کشته میشود و… . روح یک اثر اگر آئینی باشد، آن عناصری که نام برده شد هم به تکمیل ذهن من کمک میکند و من میترسم از اثر و وقتی من مخاطب از اثر ترسیدم، یعنی آن اثر برای نشاندادن آئین موفق بوده. اما اگر اثر از مخاطب بترسد، صددرصد بازنده است و در بوشهر آثار نمایشی آئینی، ۹۹درصد اینگونه هستند. در تئاتر بوشهر هنوز آئینها معنا پیدا نکردند و روی صحنه نیامدهاند. هنوز یکسری آئینها را با وجود اینکه میبینیم و لمسشان میکنیم اما هنوز برایمان معنا و مفهوم تصویری پیدا نکردهاند. ما با روح دریا کاری نداشتیم بلکه تنها به عینیت دریا کار داشتیم. ما در دریا بحث آیت و نشانه داریم و زبانشناسی داریم. ما هنوز روی هجاها کار نکردیم. ما هنوز زبانشناسی را کار نکرده رفتیم روی نشانهها و هنوز نشانهها را نشناخته و روی مدرنیته و پستمدرن کار میکنیم. و اینها همه نشانههایی از شکست تئاتر آئینی در بوشهر است.
حیدر مظفری؛ نویسنده و کارگردان
استفاده از ابزار هنری بومی بخشی از نمایش سنت از طریق نمایش است. پیش از آن باید در اندیشه چگونگی ربط و سیر تفکر بومی به اندیشه جهانی بود. هنر تئاتر بوشهری با پتانسیل مناسب باید بتواند در بخشی از خط مقدم تبیین روش زندگی با زبان و مشی خاص خودش نقشآفرینی کند. استعداد و فرهیختگی لازم هم در بطن آن مشاهده میشود و البته نیازمند ملزومات ارادی و فکری و سیاست فرهنگی است.
جهانشیر یاراحمدی، نویسنده و بازیگر تئاتر
من فکر میکنم یکی از سختترین نحلههای تئاتری، تئاتر آئینی است. برا اینکه یک کارگردان تئاتر آئینی کار کند، نیاز به شناخت دقیقی آئینها دارد و شناخت دقیق آئینها نیز به این سادگی بهدست نمیآید. آئینها با مطالعه، تحقیق و پژوهش شناخته میشوند. کاری که یک کارگردان و گروه اجرایی باید انجام دهد، اینست که روی این مساله متمرکز شوند تا بتوانند به شکلی کامل بر آئینها اشراف پیدا کنند.
هر آئین بستر، ریشه و خاستگاهی دارد و اگر قرار باشد کسی تئاتر آئینی کار کند باید آن آئین را از خاستگاهش بشناسد و پس از به شکل، ساختار و محتوای آن برسد. یعنی تا این اتفاق نیفتد، شک نکنید که این اثر بهعنوان یک اثر آئینی شناخته نخواهد شد و کاملا سطحی خواهد بود. همانطور هم که فرمودید، استفاده از چند نشانه بومی در یک اثر آن را به تئاتر آئینی تبدیل نمیکند چه بسا که بسیاری از نمایشهای آئینی که در این سالها تولید شدهاند و در معرض دید عموم قرار گرفتهاند، تنها نمایشهایی هستند که از یک سری عناصر و نشانههای ساده بهره گرفتهاند در حالیکه نمایش آئینی ریشهای تر و عمیقتر از آن چیزی است که این دوستان دیدهاند. شاید به همین دلیل هم باشد که بسیاری از این کارها در اذهان باقی نمانده زیا اگر کار آئینی به شکل دقیق اتفاق بیفتد در محیطی که زایش آن آئین متعلق به آنجاست باید تاصیر شگرفش را در جامعه پیرامونی خود بگذارد . بنابراین تئاتر آئینی امروز بوشهر به نسبت قوام و قدرتی که دارد، بسیار بسیار وضعیت ضعیف و بدی دارد. ما در سرزمینی پر از آئین زندگی میکنیم چه آئینهای دریایی یا بیابانی ولی واقعیت اینست که نتوانستین از این آئینهای پرقوام و قوی در تئاتر خود استفاده کنیم. در یک مقالهای تحت عنوان تاثیر آئینها در ادبیات نمایشی بوشهر» به شکل مفصل در این باره بحث کردهام که آیا ما توانستیم از غنای آئینی خود در تئاتر استفاده کنیم یا خیر؟ روشن است که پاسخ منفی است و این مهم نیاز به شناخت آئین از یک سو و خلاقیت از سوی دیگر دارد.
مهدی انصاری، نویسنده و بازیگر تئاتر
استفاده صرف از یک نشانه یا یک ساز، نمایش را آئینی نمیکند. در واقع تعریف آئین و تئاتر آئینی چیز دیگری است اما کارگردان تئاتر مجاز است بنا به دلایل فنی و معنایی از هر نشانهای که نقش کاربردی دارد، استفاده کند. اما اگر منظورتان نمایش آئینی از جنس «قلندرخونه» است به نظر من به آن شکل و با آن کیفیت در حال حاضر قابل اجرا نیست. مضاف بر اینکه «قلندرخونه» در این شیوه کار را تمام کرده و هرگونه تقلید و تکراری محکوم به شکست است. در حال حاضر به اعتقاد من باید با آئینها وارد گفتگوی انتقادی شد و این گفتگو را روی صحنه به نمایش درآورد. چه از حیث کارکردهای اجتماعی و انسانی و چه از حیث فرم و دیدگاههای زیبایی شناسانه. چه در فرم و چه در محتوا. در واقع باید رویکردی مدرن اتخاذ کرد. این رویکرد منجر به کشف گوشههای دیدهنشده آئینها و دیگر قابلیتهای فرهنگی این شهر و دیار خواهد شد.
خداداد رضایی؛ نویسنده و کارگردان
جوابی جز تاسف ندارم فقط درجا زدیم استفاده تکراری و کلیشهای از نشانه در تئاتر بومی نوعی بدبینی در ذهنها نقش بسته تئاتر بومی ما بیمار است باید درمان شود. استان بوشهر سرزمین آئین است. نباید نمایشهای بومی و آئینی آن این وضعیت را داشته باشد. ببینید استان هرمزگان چند سالی است دارد بهخوبی از آئینهای خود در نمایش بهره میبرد چرا ما نمی توانیم این پیشرفت را داشته باشیم. رفتیم دنبال نمایشهای ۲۰ سال پیش و تکرار همان قصهها با همان شیوه. معلوم است که جواب نمیدهد نسل جوان ما دنبال چیزهای نو و تازه است. حتی در آئین، تئاتر آئینی بوشهر را میشود همچون قلندرخونهها در کشور مطرح کرد اگر نگاه خود را تغییر دهیم.
گزارش از سودابه زیارتی