«نیمروز اسکاتلند» نیمه تاریک وجود انسان معاصر را شخم میزند
جلسه نقد و بررسی نمایش «نیمروز اسکاتلند » بر اساس نمایشنامه «مکبث» اثر شکسپیر و به کارگردانی ندا هنگامی برگزار شد.
به گزارش تئاتر بوشهر، این جلسه در حوزه هنری بوشهر و پس از پخش فیلم تئاتر، با حضور جواد متین-عضو کانون ملی منتقدان تئاتر ایران- و علاقمندان به مبانی نظری و نقد تئاتر برگزار شد.
در ادامه خلاصه ای از مباحث طرح شده در این نشست را می خوانید:
دراماتورژی و آداپته کردن آثار کلاسیک و بزرگ جهان و اجرای آنها در قالب آثار تجربی در چند دهه اخیر طرفداران زیادی دارد. خصوصا در میان کارگردانان و هنرمندانی که مبانی تئوری و علمی این آثار را استخراج کرده و با نگاهی دیگر گونه به مباحثی که در این آثار بصورت جهانمشول است میپردازند. ندا هنگامی از دسته کارگردانانی است که علاوه بر فعالیت هنری در قالب تولید اثر در کارگاه بازیگری اقدام به تربیت و آموزش دانستهها و بایستههای دانش و تجربه خود به بازیگران و هنرجویان جوان کارگاهش میپردازد.
هنگامی در «نیمروز اسکاتلند» این ادعا را ثابت کرده و به مخاطب نشان میدهد که اثر در فرم یک کار تجربی و برآیند تمرین و تکرار و اندیشه ورزی و پرسشگری در کارگاه است. اتفاقا او در تجربه کردن نمایشنامه مکبث که یکی از سخت ترین آثار شکسپیر به شمار میرود نشان میدهد که مرعوب نام تجربی نیست و از قضا بیتجربگی نمیکند. تمام عناصر به کار رفته در اجرا اعم از طراحی نور،لباس،گریم و بازی بازیگران در اختیار کار است و مشخص است برش مناسبی از مکبث بر روی صحنه در حال اجراست.
«نیمروز اسکاتلند» در طراحی میزان صحنهها و بازیگردانی نیز با وسواس و دقت زنانه مخصوص ندا هنگامی موفق به خلق موقعیتها و تصاویر بدیع و خلاقانه میشود. این نمایش در بخش اجرایی توسط بازیگران نیز مناسب عمل میکند به گونهای که بازی بازیگران چه در حرکات بدنی،ایستها و اکتهای متقابل و چه در بیان و لحن و شیوه بیان و همچنین رعایت تمپو و ریتم و احساس به قاعده و مناسب نقشها و در کل در خورد کار است.
اما در محتوی ندا هنگامی تلاش بسیاری برای ایجاد سوالات بزرگ میکند.صرفا به تحلیلهای آکادمیک و دم دستی که تمام سالیان گذشته در خصوص این نمایش مطرح شده بسنده نمیکند و اتفاقا مخاطب حتی مخاطب عام علیرغم اینکه مکبث را نخوانده و ندیده و داستان آنرا در خاطر ندارد با این سوالات از سالن بیرون میرود. سوالاتی از این دسته که مثلا واقعا وسوسه قدرت به تنهایی موجب میشود یک زن شوهر خود را بفریبد تا شاه را به قتل برساند و یا اینکه مردش صرفا با وسوسه زن اقدام به این کار میکند و یا انگیزههای دیگری میتوانسته موجب این کار شده باشد. او از پرسشگری در خصوص گذشته آدمهای مکبث حرف میزند نه فقط از کنش پیش آغازین. هنگامی نگاهی امروزین به قهرمان و ضد و قهرمان و دارد و «نیمروز اسکاتلند» مسیر تکراری پیرنگ و روابط علی و معلولی را طی نمیکند بلکه روح انسان امروز را تشریح میکند. از کودک داشته و نداشته لیدی مکبث سوال میکند و رنج جانکاه مادر این طفل نادیده. «نیمروز اسکاتلند» فقط پرونده باز یک شاه کشی نیست بلکه از انسان کشی و زوال روح و روان آدمی حرف میزند.
ندا هنگامی در «نیمروز اسکاتلند» نمیه تاریک وجود انسان معاصر را شخم میزند، آیینهای مقابل این موجود میگیرد تا خود واقعیاش را نسبت به پدیدهای کیفی انسان بنگرد. هنگامی از تماشاگر میخواهد با عدالت و صادقانه نسبت خود را در مواجهه با وسوسه قدرت،انتقام و حتی قتل بررسی کند.