در حال بارگذاری ...
...

به بهانه نوزدهمین جشنواره نمایش‌های آیینی سنتی

جشنواره نمایش‌های آیینی و سنتی مهم‌ترین جشنواره‌ایران ؟ !

به بهانه نوزدهمین جشنواره نمایش‌های آیینی سنتی

جشنواره نمایش‌های آیینی و سنتی مهم‌ترین جشنواره‌ایران ؟ !

در دوره گذشته جشنواره(دوره هیجده‌ام) بخش کودکان و نوجوانان در جشنواره‌ایجاد و با استقبال شورانگیزی روبرو شد؛ بخش بسیار مهم ، لذت‌بخش و دوست‌داشتنی که وجودش برای ادامه حیات نمایش‌های آیینی و سنتی ضروری است. این بخش نشان داد که نسل جدیدی در هنری چون نقالی در حال شکل گرفتن است که اگر به شکل جدی دنبال شود هم هنر نقالی زنده خواهد ماند و هم نقالان بزرگی پا به عرصه خواهند

جهانشیر یاراحمدی؛ سرآغاز این یادداشت که به بهانه نوزدهمین جشنواره نمایش‌های آیینی و سنتی نگاشته شده ، طرح سه جمله است که هر مخاطبی می‌تواند درباره آن‌ها بیندیشد و نظر خود را مطرح نماید.

الف) جشنواره نمایش‌های آیینی و سنتی مهم‌ترین جشنواره نمایشی ایران است.

ب) جشنواره نمایش‌های آیینی و سنتی مهم‌ترین جشنواره نمایشی ایران است؟

ج) جشنواره نمایش‌های آیینی و سنتی مهم‌ترین جشنواره نمایشی ایران است!!!

ما ملتی هستیم سرشار از تناقضاتی که در زندگی و روزگارمان آن چنان حل شده که به همین سادگی با آن‌ها زندگی می‌کنیم بی آن که برایمان سخت باشد. در واقع آن قدر زندگی‌شان کرده‌ایم که برایمان عادی شده است. گاه چنان بر طبل ایرانی بودنمان می‌کوبیم و هیچ‌چیزی غیر از آن را برنمی‌تابیم و گاه هیچ توجهی به آن نمی‌کنیم.براستی چرا ما که رگ گردنمان برای مام وطن همواره ورم می‌کند این‌چنین ساده و بی‌تفاوت از فرهنگ و هویت اصیل ایرانی خود می‌گذریم؟ فرهنگ و هنر ایرانی ما که ریشه در هویت ملی ما دارد برایمان اهمیت دارد؟ کجا و کی باید عملاً به این فرهنگ ادای احترام کنیم و عملاً برای بودنش ، تلاش؟

شاید به همین دلایل ساده است که به گمانم "جشنواره نمایش‌های آیینی و سنتی" مهم‌ترین جشنواره کشور ماست.

اجازه دهید خیلی زود برویم سراغ اصل مطلب ؛ اگر به هویت ملی و مذهبی خود قلبا اعتقادداریم ، پس چرا عملاً جشنواره‌ایینی و سنتی مهم‌ترین جشنواره ما نیست؟ امیدوارم کسی نگوید هست چون عملاً نیست. یا شاید بهتر است بگویم متأسفانه نیست

 و همگان این را می‌دانند.

با این مقدمه کوتاه نکات مختصری درباره این جشنواره اشاره می‌کنم:

الف) پاتوق کودکان

در دوره گذشته جشنواره(دوره هیجده‌ام) بخش کودکان و نوجوانان در جشنواره‌ایجاد و با استقبال شورانگیزی روبرو شد؛ بخش بسیار مهم ، لذت‌بخش و دوست‌داشتنی که وجودش برای ادامه حیات نمایش‌های آیینی و سنتی ضروری است. این بخش نشان داد که نسل جدیدی در هنری چون نقالی در حال شکل گرفتن است که اگر به شکل جدی دنبال شود هم هنر نقالی زنده خواهد ماند و هم نقالان بزرگی پا به عرصه خواهند گذاشت. رویکرد خانواده‌ها در چند سال اخیر به نقالی و تشویق فرزندان خود به آموزش در این عرصه رشک‌برانگیز است. مثال عینی این گفته را در استان بوشهر شاهدم. در استانی که تا همین یک دهه پیش نقل و نقالی صرفاً به مجالس شبانه و بسیار محدود بود تبدیل به موجی شده است شگفت. و نسلی در حال شکل گرفتن است که چند نمونه از آن‌ها را در این دوره خواهیم دید. و این همه به همت بانوان نقال انجام شده است‌. رونق بخشیدن به این بخش به شکل ویژه‌اینده این نمایش‌ها را تضمین خواهد کرد. به گمانم نمایش‌های آیینی و سنتی را این‌گونه باید حفظ کرد و به نسل بعد منتقل. تأثیر این کار بدون شک عمیق تر از تدریس دو واحد نمایش ایرانی در دانشگاه خواهد بود.

ب) کاشان

یکی از مهم‌ترین و بهترین تصمیماتی که در تمام ادوار جشنواره از دوره نخست تا امروز اتخاذشده تصمیمی است که دبیرخانه جشنواره نوزدهم گرفته است : برگزاری بخشی از این جشنواره در شهر کاشان . اتفاق خجسته‌ای که باید پیش از این رخ می‌داد. ولی همان طور که نگاه نو کردن به آیین‌ها همواره زمان برده  ، اما هر موقع اتفاق افتاده جذاب بوده است، این تصمیم نیز در دوره نوزدهم تصمیم جذابی است. نخست ایده انتقال و برگزاری بخشی از جشنواره و دوم انتخاب شهر کاشان ، هر دو از نکات شایسته این دوره است. و ای کاش کل جشنواره در کاشان برگزار می‌شد .

به گمانم جشنواره نمایش‌های آیینی و سنتی دیگر جایش در تهران نیست. جایی که اجرای آیین و سنن به دلایل متعدد ضعیف و ضعیف تر شده دیگر چه لزومی دارد که میزبان جشنواره‌ای به این نام باشد؟ جشنواره باید در سرزمین آیین و سنن برگزار شود. در سرزمین‌هایی که هنوز آیین‌ها زنده‌اند. معماری‌های سنتی وجود دارند: در کاشان، در بوشهر،  در قشم، در میناب و.... در هر جایی که هنوز آیین‌ها زنده‌اند و هنوز هم مردم با آن‌ها می‌زی اند.

باید از پایتخت دور شد . این جشنواره دیگر نباید در پایتخت برگزار شود.شهرستان‌ها صاحب واقعی این جشنواره هستند. و چه بسا سوق دادنش به شهرستان‌ها و حتی روستاها به جهانی شدنش بیشتر کمک می‌کند. چون به اصل و نسبش نزدیک تر می‌شود. پایتخت به خودی خود برای جشنواره‌ها دیگر ارزش به حساب نمی‌آید.

 

ج) درس گروهی پژوهشی

دغدغه پژوهش در حوزه آیین و سنن همواره وجود داشته و دارد. واقعیت آن است که پژوهشگرانی که در این عرصه حضور دارند و تلاش می‌کنند، هیچ‌کدام با زر و زور جشنواره‌ها و سمینارها کارهای پژوهشی انجام نمی‌دهند. اینان همه عاشق این حوزه هستند و دارند با قلبشان کار می‌کنند.

با این همه ، دغدغه‌ها باعث شد بعد از چند دوره پراکندگی و سخنرانی پیرامون آیین‌ها سرانجام از دوره سیزدهم رسماً وارد بخش‌های جشنواره شد و امروز هفتمین دوره خود را سپری می‌کند.

نکته مهمی که شورای سیاست‌گذاری این جشنواره باید موکدا به آن بیندیشد این است که نگذارد این بخش به ورطه ای بیفتند که سالها بعد با زور بخواهیم دنبال نوآوری در آن باشیم. مثل همین دغدغه ای که پیرامون برخی آیین و سنن ما وجود دارد. پیشنهاد نگارنده برای این مهم ، و برای اینکه این بخش سرحال و پر انرژی باشد  انتخاب دبیر درس گروهی آن است . در این مورد نباید به ورطه تکرار افتاد. شورای سیاست‌گذاری جشنواره باید دایره حوزه همکاران خود را گسترش دهد. این تنوع به گمانم رشدی را در امر پژوهش در حوزه آیین و سنن به وجود می‌آورد که بدون شک دغدغه و آرزوی همه عاشقان این حوزه است.

نکته مهم آن که باید به جوانان پژوهشگر در این حوزه توجه ویژه کرد. حرف‌های نو را آنان می‌زنند و ما باید این حرف‌ها را بشنویم. و جای بسی خوشحالی است که در این دوره برگزارکنندگان چند جا در گفتگوهای خود به حضور پژوهشگران جوان اشاره کرده‌اند؛ در حالیکه در دوره نخست این درس گروهی هرگز این کار را نمی‌کردند.(و نکردند) . در دوره نخست، رسماً جوانان را از پنل های سخنرانی خارج کردند و برایشان یک میزگرد تشکیل دادند تا خودشان برای هم مقالاتشان را بخوانند!! و استادان حرف‌هایی را که قبلاً در کتاب‌ها و مقالات منتشر شده خود گفته بودند مجدداً در پنل های اصلی درس گروهی بیان کنند. و شگفتا بعدها مقالات پژوهشگران جوان را نیز در مجموعه مقالات درس گروهی نگنجاندند و در جای دیگر (فصلنامه تئاتر) منتشر کردند. و‌متاسفانه برخی از آن شرکت‌کنندگان دیگر حاضر نشدند در این درس گروهی شرکت کنند‌.

این نکته را اشاره کردم که بگویم این نگاه که امروزه در مورد جوانان پژوهشگر در حوزه آیین و سنن بیان می‌کنند حرف به حقی است و خوشحالم که جشنواره به این بلوغ رسیده است که می‌داند حرف‌های نو را باید از جوانان پژوهشگر شنید.

به هر ترتیب امیدوارم در این بخش که به گمانم بخش بسیار مهمی است ، ستاد جشنواره تصمیم گیری‌های خوبی برایش اتخاذ کند . مجدداً یادآوری می‌کنم برگزاری درس گروهی پژوهشی در شهر کاشان ، تصمیم درست، عاقلانه و مهمی بود که نقطه عطف جشنواره نوزدهم خواهد شد.

د) نام‌گذاری بخش‌ها

یکی از اتفاق‌های خوب این جشنواره نام‌گذاری بخش‌های مختلف بنام یکی از برجستگان حوزه‌های مختلف نمایش‌های آیینی و سنتی است. نکته‌ای بسیار خوب که می‌تواند خود نوعی قدرشناسی باشد از تلاش‌ها و زحماتشان برای آیین و سنن این مرز و بوم. برای این بخش دو پیشنهاد برای ستاد برگزاری دارم: نخست آن که بعد از گذشت چهل سال از انقلاب باید صادقانه باور کنیم، عملاً باور کنیم که کشور عزیز ما بیش از سی استان دارد ، در این‌گونه مواقع باید ملی اندیشید،  از هنرمندان برجسته این حوزه در  استان‌ها  هم نامی به میان آورد. این نکته ممکن است نکته ساده و پیش پا افتاده ای باشد ، اما همین نکات ساده در چهل سال گذشته کنار هم قرار گرفته تا امروز که وقتی از بیرون به حوزه مدیریت کلان تئاتر کشور نگاه می کنید متوجه می شوید در شوراهای سیاست‌گذاری به استان‌ها اصلا نگاه نمی‌شود. این نکته را باید از بیرون دید، چون اگر قرار بود از درون دیده شود تا حالا شده بود. دوم اینکه به ستاد محترم این جشنواره پیشنهاد می‌کنم، در ادوار مختلف نام های مختلف برای این بخش‌ها برگزیند و مهم تر اینکه نام زندگان این حوزه را در اولویت قرار دهد. اگرچه می دانم آن قدر در حق بزرگان مان کوتاهی کرده‌ایم که این نام‌گذاری بیشتر آرامش خود ما را در پی دارد تا چیز دیگری.

یک خاطره کوتاه: در دوره هجدهم جشنواره، استاد ایرج صغیری مرا فراخواند تا خدمتش باشم. وقتی خدمتشان رسیدم پس از گپ و گفت های فراوان ، از من پرسید : جشنواره‌ی نمایش‌های آیینی و سنتی داریم؟ گفتم بله استاد،امسال دوره هجدهم آن برگزار می‌شود. لحظات طولانی سکوت کرد. بعد گفت: در تمام ۱۷ دوره گذشته یک بار هم از من برای حضور در این جشنواره، دیدن نمایش حتی، دعوت نکرده‌اند.!!!

آیا واقعاً می‌توان از این نکته به سادگی گذشت ؟ نمی‌توان. چرا که در زمانه‌ای که استاد صغیری در مورد آیین و سنن نمایشی سخن می‌گفت و نمایش‌های آیینی خلق می‌کرد. روزی که او معتقد بود : آیین‌ها تنها راه نجات تئاتر ایران هستند، کسی در ایران دغدغه آیین و نمایش آیینی نداشت.

این بزرگان سرمایه‌های نمایش‌های آیینی و سنتی هستند که در زمان حیاتشان باید قدرشان را دانست، بعد از رفتنشان ، گذاشتن نامشان بر یک بخش جشنواره چه سودی دارد؟؟؟

کلام آخر:

به گمانم جشنواره نمایش‌های آیینی و سنتی مهم‌ترین جشنواره کشور ماست. باید همه‌جانبه کوشید تا در بهترین شکل ممکن و با حضور بهترین‌های این حوزه برگزار شود. معتقدم تئاتر جهان و کمپانی های تئاتر ، اگر قرار باشد نمایش ایران را ببینند باید به این جشنواره دعوت شوند. همان طور که در تمام ادوار گذشته هر کس از نمایش ایران سخن رانده و تمجید کرده ، از همین نمایش‌های ایرانی کرده است.

پس همه باهم به اندازه این اهمیت بکوشیم.