«راز بُری» یک تراژدی بومی
تنگستانی با این اثر یک بار دیگر از همه دعوت مینماید تا بر این آیین و مراسمها متمرکز و از زاویههای دیگر دیده شود قابلیت خلق تراژدی در دل آئین و این پیوند یعنی آئین و تراژدی که از دیرباز در کنار هم بودهاند ثمرهای جذاب دارد و باعث میشود اثری خوب برای ارائه به صحنه و مخاطب را تدارک ببیند .
تئاتر بوشهر-محمد رضا شهبازی: پرداختن به مسائل فولکلور و استفاده از آنها در حوزه درام و نمایش یکی از مهمترین مقولاتی است که یک درامنویس میتواند برای پربار کردن و جان بخشیدن به یک اثر نمایشی به آن بپردازد در واقع در هر جامعه و هر فرهنگی پرداختن به مسائل فرهنگ عامه و فولکلور میتواند جدا از اهمیت دادن به داشتههای فرهنگی و تبدیل آنها به یک اثر دراماتیک تأثیر گذار و ارتباط بهتر با مخاطب، روح نمایشی پرمعنا تری را ایجاد و برای مخاطب اثری درخشان همراه با جاذبههای نمایشی بیشتر خلق کند.
در هر تئاتر انتظار می رود که داشتههای فرهنگی و مشخصههای جغرافیایی متناسب با درام مد نظر قرار بگیرد تا دغدغههای آن جغرافیا در آثار نمایشی متبلور شود. پیدایش هر اثر نمایشی از دل فرهنگ هر جامعه است و جامعهای توانسته با این آثار بهتر و بیشتر ارتباط برقرار کنند که اثر برای جامعه به مثابه آینهای باشد که آیین و مراسم و داشتههای فرهنگی خود را در آن ببیند که گاه مؤلفه های دراماتیک خوبی در آنها نهفته است و میتواند گام موثری در رونق درام ملی و ارتباط بهتر با مخاطب باشد.
یکی از سرزمینهایی که میتوان آیینها و مراسم سرشار از رنگ و بوی فرهنگ و فولکلور را در آن جستجو کرد جنوب ایران عزیز است در این سرزمین نازنین که سرشار از قدمت و سنت و داشتههای فرهنگی است میتوان ردپای آیینها و مراسم گذشته و فراموششده و گاه حاضر و در حال انجام را دید که هر کدام در جای خود ظرفیتهایی را برای تبدیل به یک درام ملی در خود نهفته دارد.
و اما «رازبُری» مهدی تنگستانی، نمایش یک تراژدی بومی است قصه حکایت انسانهایی است که از سر بیآزاری بر تنشان آزار نشسته و ریگ میخورند و ریگ به دهان کلانروند، ریگ در سرزمین ریگان گاهی به سنگ میماند و گاهی به حرف و گاهی زغال قلیان میشود و گاهی فاجعه میآفریند و یک تازه عروس را مسموم و میکشد .
ریگ در «رازبری» تنگستانی نماد زندگی در حال مرگ است، و بقای زندگی مردم ریگان در مقطع روایت نمایش به آن بستگی دارد و تا زمانی که مروارید قربانی اصلی ریگان به دل دریا غم میدهد و خاک را سرخ میکند چیزی جز ریگ برای خوردن وجود ندارد اما مسئله اصلی نمایش یک راز است و یک سؤال که از زبان صفورا خواهر مروارید میشنویم: «زیر تک کنار دره هفت خالو چی به سرت اومد؟»
این راز تا پایان نمایش راز میماند تنگستانی نشانههایی برای فهمیدن راز را به مخاطب ارائه میدهد و تا پایان نمایش هیچ اشارهی دیگری به راز نمیشود و این نادیده گرفتن عمدی راز، به راز آمیزتر شدن نمایش کمک شایانی کرده است.
مهدی تنگستانی با جسارت و دانشی که در حوزه نمایشنامهنویسی داشته به سوی یکی از این آیینها و باورها رفته یعنی آئین «زار» و با یک بازی زبانی زیبا واژهای جدید میآفریند او به جای زار بریدن از راز بریدن استفاده میکند در واقع تنگستانی از آئین در خدمت درام بهره میگیرد، هر چند تمام شواهد اجرایی در نمایش نشانههای زار را در خود دارد اما با عوض کردن نام یک آئین ماهیت آن را تغیر نمیدهد و تنها کاربرد آن را خاص و مختص به ریگان خیالی خود میکند. «راز بری» تنگستانی دیگر کاربرد زار و موسیقی درمانی را ندارد بلکه یک کاربرد دیگر دارد و آن هم اعترافگیری است برای بیرونکشیدن راز از دل مروارید، تنگستانی بر اساس داشتههای فرهنگی جنوب ایران نمایشنامهای را به رشته تحریر در آورده که دیدن آن میتواند بخشی از داشتههای فرهنگی و نمایشی را برای ما یادآوری کند و تذکری باشد که ایران اسلامی ما از گذشته تاکنون دارای آیین و مراسم و ادبیات شفاهی غنی است که میتواند در پر بار کردن صحنه نمایش ملی بسیار تأثیرگذار باشد.
تنگستانی با این اثر یک بار دیگر از همه دعوت مینماید تا بر این آیین و مراسمها متمرکز و از زاویههای دیگر دیده شود قابلیت خلق تراژدی در دل آئین و این پیوند یعنی آئین و تراژدی که از دیرباز در کنار هم بودهاند ثمرهای جذاب دارد و باعث میشود اثری خوب برای ارائه به صحنه و مخاطب را تدارک ببیند .
استفاده زیبایی شناسانه از زبان در این نمایش و واژههای مرسوم در زبان و گاه استفاده از واژههای فراموششده ولی پر مغز و نمایشی از مهمترین ویژگی های بهکاررفته در زبان این اثر است تنگستانی در این نمایش با استفاده از زبان قابلدرک برای مخاطب، از سویی با استفاده از ویژگیهای این زبان که ناشی از تلاقی ذهنی چند خردهفرهنگ از مناطق پیشینه جنوب ایران است به خوبی از ابتدا تا پایان اثر مخاطب را با این زبان به دنبال اثر میکشاند و سعی بر آن دارد که هر آنچه در این زبان از ریشههای فرهنگی و گاه پیشینهای زبان این منطقه در دست است استفاده کند و قصه و روایت خود را به واسطه این زبان هدایت کند تا لذت دیدن یک اثر را دو چندان نماید.
بهکارگیری درست واژهها و اصطلاحات و گاه ویژگی های خاص موسیقایی و استعاری در زبان ابداعی نمایش راز بری، میتواند کمک بسیار زیادی به پیشبرد ادبیات نمایشی جنوب بکند زبانی که در عین خوش فهمی هم استعاریست و هم زیباست، تنگستانی با اشراف و آگاهی از زبان و اصطلاحات منطقه خود آنها را به درستی در جان زبان نمایش خود جاری کرده و اثری خوب را تبلور داده است.
در بخش اجرا تنگستانی با کمترین امکانات و داشته که معمولاً دغدغه بخش زیادی از اهالی تئاتر خصوصاً در شهرستانها است، توانسته یک طراحی صحنه خوب و مرتبط با رویدادهای نمایش را تدارک ببینند و به خوبی در جایجای رویدادهای نمایش از ابتدا تا انتها استفاده خوبی از طراحی صحنه و نور و سایر امکانات را ببرد چرا که هر کارگردان باهوش و خوبی میبایست در بهکارگیری جزء به جزء ابزار و امکانات فنی و داشتههای یک صحنه نمایشی به گونهای رفتار نماید که همه چیز را در راستای خلق رویداد های دراماتیک به کار ببرد تنگستانی با تمام کمبودها توانسته است از این امکانات در تصویرسازی بهتر استفادهای حداکثری نماید.
از ویژگی های دیگر اثر وجود بازیگران بومی و آشنا به فضای اثر است. بازیگران جوان و بی ادعایی که از ابتدا تا انتهای نمایش با یک دستی و بیانی شیوا و روان و تسلط بر قصه نمایش و رویدادها به خوبی از پس ارائهی و تصویر کردن شخصیت های نمایشی برآمدهاند. آنها جذابیت های زیادی در بازی برای دیده شدن دارند بازیگران در نمایش درست روایت میکنند و در شرایط مختلف نمایشی و رویدادهای اتفاق افتاده در اثر از عهده ارائهی باورپذیر این شخصیتها به خوبی برآمدهاند و این نشان از توانایی و داشتههای آنها در حوزه نمایش است که آن را به رخ مخاطب میکشند.
بازیگران با تمام کمبودها، آن زمان که در صحنه حضور پیدا میکنند گویی این نداشتهها به داشته تبدیل میکنند و بیادعا در صحنه نمایش به خوبی خود را نشان داده و اثبات میکنند که درام و نمایش را شناخته و با همراهی کارگردان سعی در ارائه خوب شخصیت های نمایش برای تأثیر بهتره بر مخاطب را دارند
با این یک دستی و هماهنگی که در اثر وجود دارد تنگستانی اثبات میکند که کارگردانی را میشناسد و به نسبت آثار قبلی او قدمی رو به جلو است در واقع تنگستانی قصد دارد در رویدادهای مختلف نمایش با تصویرسازی خوب و تاکید به جا در نشانهها و ارتباط تصویری رویدادهای مختلف به ارائه یک ترکیببندی قابلقبول برسد.
استفاده از نور، طراحی صحنه ، بازیگران و سایر عناصر همچون لباس و گریم همگی در راستای این ترکیببندی و تصویرسازی خوب به کار قرارگرفته شده است تا همگی اینها در کنار یک دیگر بتواند معنایی که در انتظار مخاطب هست بهتر به او ارائه دهند و مخاطب جدا از اینکه شاهد یک اثر دراماتیک، شاهد دریافت بهتر معنا به واسطه تصویرسازی که توسط کارگردان و با گروهی خوب اتفاق میافتد باشد .
در پایان باید باور کنیم که با کمبود امکانات و نداشته های فنی میتوان اثری خوب و قابل دیدن را برای ارتباط با مخاطب در صحنه خلق کرد هر چند که این اثر تا حدودی از نداشته های فنی صدمهدیده اما خلق اینچنین اثری با محدودیتها نشان از باور تئاتر شهرستانها به واسطه دانش خوبی که از تئاتر دارند است.