یه مناسبت تولد ایرج صغیری
صغیری؛ تیزبین و نکتهسنج
او را از نزدیک گرم و صمیمی یافتم و با وجود کهولت سن، وقتی در پایان اجرا لب به سخن گشود، او را تیزبین و نکته سنج و کاملا آگاه و مسلط در زمینه نمایشهای ایرانی دیدم.
حسن رضایی؛ سالهاست که با اسم استاد صغیری آشنایم؛ حضورش بهواسطه هنرش که روزگاری در کشور و جهان هنگامهایی به پا کرد، سایهسار تئاتر ایران و بوشهر بوده است؛ اما همه اینها با فاصله و به نقل و نوشتار دیگران بوده است. بهعنوان یک نویسنده و کارگردان تئاتر برای اولین بار در سال ۱۳۹۱ فرصتی دست داد تا از نزدیک با او روبهرو شوم. زمانی که به همراه یار تئاتریام محسنخان حلوایی مشغول آمادهسازی نمایش ایرانی «مجلس سور و سوگ» بودیم. کمی با دلهره، چون استاد را بهواسطه کارهای بومی و آئینی میشناختیم و شاید در ذهنمان این اشتباه حک شده بود که اصولا با اینگونه تئاتر ارتباطی نگیرد. آمد و مثل قرارهای بعدی که برای نمایشهای سالهای بعدمان هم آمد او را از نزدیک گرم و صمیمی یافتم و با وجود کهولت سن، وقتی در پایان اجرا لب به سخن گشود، او را تیزبین و نکته سنج و کاملا آگاه و مسلط در زمینه نمایشهای ایرانی دیدم. همۀ ما، چه آنروز و چه بعدها بهخاطر نکتهها و توجه او به اصولی که بارها از چشم اهل فن تئاتر مورد غفلت قرار گرفته، شگفتزده شدیم و میشویم. حضورش برایم در این سالها درس کارگردانی گرانقدری بوده که امیدوارم تا سالها ادامه داشته باشد؛ سایهاش بر سر اهالی تئاتر مستدام باد.