در حال بارگذاری ...
به استقبال جشنواره

جشنواره تئاتر باید باشد

ایران تئاتر- شاهین بهرام نژاد؛ نگارنده نیک به خاطر می‌آورد در دهه‌ی شصت و هفتاد مادامی‌که جشنواره تئاتر برپا می‌شد، تمام شهر در جوش‌وخروش بود. در پاساژها و رستوران‌ها حتی پوستر نمایش‌ها و برنامه‌ی اجرایی جشنواره بر درودیوار و انگار یک اتفاق رؤیایی در شهر در حال وقوع بود. تا روز اختتامیه هزار بیانیه و آراء را به‌زعم هزار علاقه‌مند تئاتر می‌شنیدی که خود را در قامت رئیس هیئت‌داوران فرض می‌کردند.

 گل دگر ره به گلستان آمد

 واره باغ و بوستان آمد

 «رودکی سمرقندی».
 واژه‌ی «واره» وقتی به جشن پیوند می‌خورد، یعنی اینکه آیینی اجرا خواهد شد که برپاکنندگانش با سُرور و شادمانی به مقوله‌‌ی موردنظر می‌پردازند. یعنی اینکه «موضوع» این‌قدر ارزشمند است که برایش جشنواره برگزار می‌کنند. می‌خواهد فستیوال فانوس‌های شکوفه‌ی گیلاس در ژاپن باشد یا جشنواره‌ی هولی در هند و یا حتی جشنواره‌ی تئاتر استانی در بوشهر. همین توضیح کوتاه شاید بس باشد برای اینکه اهمیت برگزاری جشنواره تئاتر را نمایان کند. بها دادن به هنری که تو گویی دیگر در روزگار مردم امروز بی‌بها گشته، بهترین انگیزه برای هنرمندان هنر نمایش است تا چراغ صحنه را پرنور نگاه‌دارند.

نگارنده نیک به خاطر می‌آورد در دهه‌ی شصت و هفتاد مادامی‌که جشنواره تئاتر برپا می‌شد، تمام شهر در جوش‌وخروش بود. در پاساژها و رستوران‌ها حتی پوستر نمایش‌ها و برنامه‌ی اجرایی جشنواره بر درودیوار و انگار یک اتفاق رؤیایی در شهر در حال وقوع بود. تا روز اختتامیه هزار بیانیه و آراء را به‌زعم هزار علاقه‌مند تئاتر می‌شنیدی که خود را در قامت رئیس هیئت‌داوران فرض می‌کردند.

سالن جهاد سازندگی آن روزها که تنها سالن آبرومند شهر بود، همواره شرمسار می‌شد از خیل عظیم علاقه‌مندانی که پشت درمی‌ماندند و از تماشای تئاترها، محروم. چراکه راهروها و دالان‌های خروجی جایی برای اضافه شدن حتی یک نفر بیشتر را نداشتند. انگار هرکس موفق به تماشای این نمایش نمی‌شد، یکی از ارزشمندترین اتفاق‌های طول حیاتش را از دست می‌داد.

بازیگران منتخب جشنواره در قیاس با مشهورترین بازیگر سینما که سیمرغ فجر را می‌ربودند، در نگاه مردم چیزی کمتر نداشتند.

امروز که سه چهار دهه از آن موسم را پشت سر گذاشته‌ایم، پلاتوهای تاریک و کم‌ظرفیت «تئاتر شهر»‌های این‌ کهن زادبوم دل‌خوش به همین جشنواره است تا کورسویی از امید باقی بماند برای رسیدن به همان دوران منور تئاتر.

حتی اگر تماشاگرانش تنها از اهالی تئاتر، عوامل جشنواره و یا خانواده‌ی هنرمندان باشند.

جشنواره با تمام کاستی‌هایش باید باشد. باید بماند برای آرزوها، درخشیدن‌ها، غم‌ها و شادی‌ها، گریم‌های دقیقه‌ی ۹۰، موسیقی‌های خوب و بد، خیاطی‌های عمه و خاله برای لباس‌ها، آوردن وسایل منزل برای آکسسوارها، نگارش متن‌های بومی و اقتباسی، کار کردن نمایشنامه‌های چند بار دیده‌شده‌ی بیضایی، بازی‌های خوب و احساسی، کارگردانی‌های کلاسیک و مدرن و پست‌مدرن، نقدهای به‌جا و حتی غیرمنصفانه بعد از اجرا، اسپرسوها و قهوه‌های ترک و یونانی بین دو اجرا، انتشار بولتن و ساختن تیزر جشنواره و در کل ساختن خاطره برای یک دوره‌ی دیگر از جشنواره.

جشنواره تئاتر باید باشد. خیلی هم خوب است.

 

 




مطالب مرتبط

مروری بر شش‌ دهه فعالیت هنری مستمر زنده‌یاد حسین دهقانی

از نمایش‌های خانگی محله کوتیِ بوشهر تا تئاتر تهران
مروری بر شش‌ دهه فعالیت هنری مستمر زنده‌یاد حسین دهقانی

از نمایش‌های خانگی محله کوتیِ بوشهر تا تئاتر تهران

جهانشیر یاراحمدی: نمایش‌های خانگیِ دهه سی در محله کوتی و نیز اجراهای مجالس تعزیه در همان محل که زادگاه مرحوم حسین دهقانی است، او را شیفته هنر نمایش کرد.  خیلی زود پایش به مجالس تعزیه ...

|

مروری بر شش‌ دهه فعالیت هنری مستمر زنده‌یاد حسین دهقانی

از نمایش‌های خانگی محله کوتیِ بوشهر تا تئاتر تهران
مروری بر شش‌ دهه فعالیت هنری مستمر زنده‌یاد حسین دهقانی

از نمایش‌های خانگی محله کوتیِ بوشهر تا تئاتر تهران

جهانشیر یاراحمدی: نمایش‌های خانگیِ دهه سی در محله کوتی و نیز اجراهای مجالس تعزیه در همان محل که زادگاه مرحوم حسین دهقانی است، او را شیفته هنر نمایش کرد.  خیلی زود پایش به مجالس تعزیه ...

|

نظرات کاربران