در استقبال جشنواره
جشنواره تضمین بقای تئاتر در استانها
ایران تئاتر_محسن قیصیزاده، تئاتر بوشهر به پشتوانهی شخصیتهایی همچون منوچهر آتشی، رمضان امیری و... با مرکزیت مدرسه سعادت، شروعی آبرومندانه در عرصهی هنر تئاتر داشت.
امروزه با تمام ادا و ادعای بیتوجهی به جشنواره و رهایی از قید و بند جایزه و انتخاب و داوری و... نمیتوان نقش جشنوارههای تئاتر را در تداوم فعالیتهای هنری و روشن ماندن چراغ صحنه در سالهای گذشته منکر شد و نادیده گرفت. در دهههای پیشین، بهویژه پس از انقلاب، جشنوارهها همواره نقشی حیاتی و اساسی در ریشه دواندن و جا افتادن هنر نوپای تئاتر به مفهوم مدرن امروزی در استان کوچکی همچون بوشهر ایفا کردهاند.
تئاتر بوشهر به پشتوانهی شخصیتهایی همچون منوچهر آتشی، رمضان امیری و... با مرکزیت مدرسه سعادت، شروعی آبرومندانه در عرصهی هنر تئاتر داشت و این شروع پس از طی سالهای اولیه، با رو شدن یک نابغه در تئاتر این استان، چشم ایرانیان و جهانیان را با درخششی فراتر از انتظار خیره کرد. آتشفشان نیمه فعال تئاتر بوشهر با ظهور ایرج صغیری، تکیهبر فرهنگ غنی بومی و به صحنه رفتن دو نمایش «قلندرخونه» و «محپلنگ» به ناگهان منفجر شد، غرش کرد و زبانه کشید تا هنر تئاتر این اقلیمِ فرهنگی نیز همچون داستان، شعر و موسیقی بهجایگاهی درخور و شایسته در کشور و حتی دنیا دست یازد.
اما پس از انقلاب و سپس وقوع جنگ تحمیلی و معطوف شدن تمامی دغدغهها و فعالیتها به وضعیت غیرعادی جامعه، هنر تئاتر نیز با آن پیشینهی درخشان، در باتلاق سکوت و رکود و محاق فراموشی فرورفت و اجراهای اندک و گاه و بیگاه، چندان درخور توجه نبودند. بااینهمه چهرههای جدید و نیروهای تازهنفس بار دیگر از راه رسیدند تا تئاتر بوشهر را به سمت فتح افتخارات تازه رهنمون شوند. در این بُرهه، علی غلامی را میتوان مهمترین و تأثیرگذارترین چهرهی هنری تئاتر بوشهر به شمار آورد. برگزاری جشنوارههای دانشآموزی که به همت و پیگیری و نقطهی پرگاری همچون علی غلامی برگزار میشد، نقشی بهمثابه پاشاندن بذر در زمینی حاصلخیز و رهاشده داشت. بذرها پس از چندی جوانه زدند و بالیدند و ثمر دادند. دانشآموزان دیروز، اینک بهعنوان نویسندگان، بازیگران و کارگردانان کارآزموده، در جشنوارههای استانی و منطقهای و کشوری افتخار میآفریدند. این پویایی دگربارهی صحنه، حتی پیشکسوتان و هنرمندان دیروز را نیز ترغیب کرد تا بار دیگر وارد گود شده و دوشادوش جوانان به ارائهی آثار خود بپردازند.
و اما جشنوارهها در کنار تمام محاسن و کارکرد مثبت، معایب و آفتهایی را نیز در دل خود نهفته داشتند. میتوان گفت که در آن سالها اجرای عموم چندان قابلاعتنا نبود و به دلایلی مورد استقبال مخاطبان قرار نمیگرفت. لذا تمامی شور و شلوغی اهالی تئاتر در جشنوارهها خلاصه میشد و جشنوارههایی نظیر فجر و سوره فصل گُل دادن تئاتر بوشهر بود. این نقد بهصورت جدی به تئاتر بوشهر وارد بود که این هنر، فصلی و جشنواره زده است. خوشبختانه از اواسط دههی هشتاد و بهویژه در دههی نود، بهتدریج اجرای عموم نیز با استقبال مخاطبان مواجه شد و شماری از هنرمندان، بیتوجه به جشنواره، آثار خود را صرفاً برای اجرای آزاد آماده کرده و به روی صحنه میبردند.
این روند رو به رشد در عرصهی هنر تئاتر همچنان ادامه داشت تا اینکه ویروس کرونا ریههای صحنه را نیز درگیر کرد و این هنر همانند بسیاری امور دیگر زمینگیر شد و در بستر محدودیت و ممنوعیت افتاد و اجراها بهناچار تعطیل شدند.
در دوران سیاه کرونا خیلی از امور ازجمله هنر تئاتر دچار سکتهای شدید شدند. اگر تئاتر - بهویژه در شهرستانهای کوچک - را در این روزهای خلوت و تنهایی و قرنطینه و محدودیت، همچون جسمی نحیف و نزار افتاده بر بستر بیماری در نظر بگیریم، چهبسا جشنوارهها همچون شوک الکتریکی هستند که هر از چند گاه در تن این بیمار جهش و موجی ایجاد میکنند تا از صاف شدن خط مرگ در صفحهی رایانهی اتاق عمل جلوگیری کنند. ولو اینکه این جشنوارهها با حداقل تماشاگر و گاه صرفاً با حضور داوران برگزار شوند.
البته میتوان از دریچهی چشمانداز آینده، حالت دومی را نیز متصور شد و آن اینکه شیداییان وادی صحنه، پس از طی کردن این دوران تلختر از زهر، همچون تشنگانی تازه به آب زلال حیات رسیده، مشتاقانه فعالیت و ارائهی هنر خود را با شوری دوچندان از سر گیرند و هنرمندانی که طی سالهای خانهنشینی، دلتنگ اجرا شدهاند، بار دیگر گرد از تن صحنه برگیرند. ایدون باد.