در حال بارگذاری ...
در استقبال جشنواره

سال روزهای دراز و استقامت‌های کم

ایران تئاتر-جواد متین: با دردهایمان و امیدی که ناگزیر به داشتنتش هستیم به استقبال سال جدید و قرن جدید و روزگار جدید می‌رویم. نه خوشحالیم و نه غمگین. مثل روح در درام‌های سورئال رها و سرگردانیم؛ که آیا پدیده‌ای به نام تئاتر ضرورت است یا خیر. در بیش از یک سال و نیم گذشته تئاتر همه راه‌ها را رفت‌وبرگشت. هر خانه یک تئاتر، تئاتر آنلاین، فیلم تئاتر، تئاتر محیطی و ...! و هر بار که برگشت سرخانه اول بود؛ یعنی تئاتر برای حیات خود به چیزی به نام تماشاگر نیاز دارد.

اول: با یاد دو عزیز تازه سفرکرده از خانواده بزرگ تئاتر بوشهر، نگین کتوئی‌زاده و امین زند که جان شیرین بودند و چه تلخ از دست شدند. به یاد مادرم و همه درگذشتگان این سال سیاه، سال روزهای دراز و استقامت‌های کم.

سالی که گذشت تئاتر هم مثل عزیزانمان در غربت و تنهائی مثل مار زخمی که در خود می‌پیچید، به‌سختی نفس می‌کشید. حالا با دردهایمان و امیدی که ناگزیر به داشتنتش هستیم به استقبال سال جدید و قرن جدید و روزگار جدید می‌رویم. نه خوشحالیم و نه غمگین. مثل روح در درام‌های سورئال رها و سرگردانیم؛ که آیا پدیده‌ای به نام تئاتر ضرورت است یا خیر. در بیش از یک سال و نیم گذشته تئاتر همه راه‌ها را رفت‌وبرگشت. هر خانه یک تئاتر، تئاتر آنلاین، فیلم تئاتر، تئاتر محیطی و ...! و هر بار که برگشت سرخانه اول بود؛ یعنی تئاتر برای حیات خود به چیزی به نام تماشاگر نیاز دارد.

دوم: در نیمه ابتدایی امسال شاهد تغییرات عمده از صدر تا ذیل قوه مجریه و به‌تبع آن در میان مدیران بودیم و هستیم؛ و ازقضا مشخص شد این تئاتر و هنرمندانش هستند که مثل گذشته باید صورت خود را با سیلی سرخ کنند و در هر سطح و مقدار و کیفیتی که باشند در اولویت نیستند. هیچ حمایتی از آن‌ها نمی‌شود، اگر هم کمکی می‌شود بسیار ناچیز و شبیه مضحکه است. خیلی‌هایمان از تئاتر کوچ کردند و برای نان شب به کارهای دیگری غیر از تئاتر مشغول شدند. خیلی‌ها سرخورده و ناامید همچنان چشم‌انتظار که چه خواهد شد.

سؤال: از آقای قادر آشنا سؤالی دارم. نه سال پیش در همین جایگاه و مدیر تئاتر (بخوانید مدیرکل مرکز هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی) بودید، فرمودید با بودجه تئاتر کشور تنها می‌توان 3 کیلومتر جاده احداث کرد. حال از شما می‌پرسم امروز با بودجه تئاتر کشور می‌توان چند کیلومتر جاده احداث کرد...؟!

و سؤال‌های دیگری که پاسخ آن‌ها تقریباً از قبل مشخص است. آیا همکاران شما فهرستی از غائب‌های جشنواره‌ها برایتان تهیه کرده‌اند؟ آیا عدم حضور خیلی از هنرمندان در جشنواره‌ها اعتراض مدنی به وضع موجود نیست؟ سرنوشت طرح استقرار گروه‌های نمایشی چه شد؟ قرار بود از گروه‌های نمایشی و هنرمندان تئاتر برای تولید اثر حمایت شود. از وضعیت هنرمندان تنها، بیمار و بیکار اطلاعی دارید؟ آیا می‌دانید سهم بیمه خویش‌فرمای هنرمندان چقدر است و خیلی از هنرمندان تئاتر از پرداخت آن عاجز هستند؟ آیا می‌دانید بخش عمده‌ای از بیمه تکمیلی بیمه هنرمندان پرداخت نمی‌شود؟ مصوبه ازکارافتادگی و بیمه بیکاری هنرمندان پرداخت می‌شود؟ آیا اطلاع دارید که هنرمندان تئاتر باید برای تمرین و اجرای پلاتوهای غیر استانداری که به نام آن‌ها ساخته شده است و منت بر سرشان گذاشته شد، به بخش خصوصی چقدر پول پرداخت کنند؟ آیا از وضعیت بهداشت، تعمیر، نگهداری ساختمان و تأسیسات پلاتوها اطلاعی دارید؟ آیا آماری از فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌ها، اساتید و معلمان تئاتر در آموزشگاه‌های زیرمجموعه خود و آموزشگاه‌های خصوصی دارید؟ اصلاً آموزش و پژوهش در چه شرایطی است؟ وضعیت بلاتکلیف تبدیل وضعیت انجمن‌های هنرهای نمایشی شهرستان‌ها به کجا کشید؟ تئاتر خصوصی و سرمایه‌گذاران چه مصائبی دارند؟ آیا می‌دانید سرمایه‌گذار و تولید ثروت و تبدیل کالای فرهنگی تئاتر (که نیاز به ماه‌ها سلوک و پوست‌اندازی دارد) چه بلایی بر سر تئاتر آورده و آثاری در ده روز کاری تولید می‌شود و به نام تئاتر به مخاطب عرضه می‌شود؛ و...

که البته خدا را شکر جواب تمام سؤالات فوق و سیل دیگری پرسش انشالله و ماشاالله خواهد بود و شرایط کمافی‌السابق...

سوم: جهان معاصر نیاز به گفتگو دارد. شاید این جمله نگارنده بیشتر شبیه شعار به نظر برسد و قطعاً تصمیم به بیانیه صادر کردن نیست چون به‌اندازه کافی در جهان معاصر از حاکمان و نظریه‌پردازان و رهبران و علما بیانیه و خطابه‌های آتشین صادر شده و به گوش همه رسیده است؛ اما پاندمی کرونا این را به جهانیان ثابت کرد که ما انسان‌ها چقدر موجودات تنها و آسیب‌پذیری هستیم. اتفاقاً آنچه امروز به‌عنوان هوشمندی و توسعه صنایع دانش‌بنیان به آن افتخار می‌کنیم بیش‌ازپیش ما را آسیب‌پذیر، تنها، منزوی و ترسو کرده است. ترس از با خود بودن و حتی ترس از در حضور دیگری بودن. ما حتی فراموش کرده‌ایم درباره مسائل بنیادی‌مان فکر کنیم چه رسد بااینکه در این خصوص باهم حرف بزنیم. مسائلی چون عشق، مرگ، پذیرش، خدا، زندگی، امید و حتی مفهوم خود ترس؛ و این تئاتر است که بی‌واسطه بستر حرف زدن، گفتگو کردن و انقلاب در برابر خودمان را فراهم می‌کند.

پس شاید هم‌اینک بهتر است بگویم جهان معاصر نیاز به انقلاب دارد. نه انقلاب در مقابل استبداد، استعمار و یا حتی نظام‌های سلطه و سرمایه‌داری. بلکه انقلاب انسان در برابر انسان. انقلاب خویش در برابر خویش. هوای این روزهای جهان معاصر هوای نافرمانی است. نافرمانی در برابر زیاده‌خواهی، خودخواهی خودمان. به قول «دکتر مهرآئین»؛ حفظ آسایش مالی و امنیت اقتصادی خانواده امروز تبدیل به بزرگ‌ترین انگیزه برای اجحاف به دیگران و خودمان شده است؛ و ازقضا به قول «هانا آرنت» این شر سیستماتیک توسط همگان تصدیق و تائید می‌شود و امروز شر به‌مثابه خیر در کنش جهان معاصر به شمار می‌رود و این تئاتر است که بستر سلحشوری و آزادگی خویش در برابر خویش را فراهم می‌کند. کنش انسان در جهان معاصر به‌مثابه تقابل دو خیر است و مکانیسم کهن‌الگویی شر و خیر کمتر مصداق دارد و هر کس خود را برحق و عملش را خیر می‌انگارد و این تئاتر است که باید به این مصیبت پایان دهد. حداقل اگر این حرف گزاف باشد، تئاتر باید بتواند رنج اهالی فرهنگ و کسانی که با این هنر فاخر در ارتباط هستند را کاهش دهد. تئاتر هنر ستمدیدگان و رنج‌کشیدگان است. تئاتر همیشه حامی پابرهنگان و بینوایان بوده است. به‌شخصه با کالای لوکس و موزه‌ای و حتی لاکچری بودن تئاتر مخالفتی نداشته و معتقدم در اجرای تئاتر در هر شمایلی پسندیده است؛ اما اینکه هنر تئاتر هم مثل رسانه‌های نوظهور به تنهائی انسان معاصر دامن بزند و دور از دسترس باشد و حال آدمی را تغییر ندهد باید در اصالت اثر شک کرد. چه‌بسا کاتارسیس هدف غائی درام است و امروزه جدی انگاشته نمی‌شود؛ و این ضدونقیض همیشگی است که بوده و خواهد بود؛ و اتفاق جذابیت هنر-رسانه یا هنر-صنعتی به نام تئاتر در جهان معاصر همین متناقض بودن است.

و اما پایان: برگزاری سی و سومین جشنواره تئاتر استان بوشهر را به هنرمندان این خانواده بزرگ تبریک گفته و برای هنرمندانی که جهاد کردند و با تمام مشکلات و محدودیت‌های موجود اثر تولید کردند و چراغ صحنه را روشن نگه داشتند آرزوی موفقیت دارم.

 




نظرات کاربران