در حال بارگذاری ...
به‌ بهانه جشنواره بین‌المللی نمایشنامه‌نویسی کمدی

قصه‌یِ خندستان

ایران تئاتر_جهانشیر یاراحمدی: به همین سادگی از آدم‌ها نگذریم و هنر قومی و بومی خود را جدی‌تر مطالعه کنیم. بدون‌شک تئاتر استان‌ها سرشار است از مهدی ممیزان‌ها که معرفی آن‌ها به تئاتر ایران وظیفه ماست.

قصه‌یِ خندستان برای من از «کِرمِجگون» شروع شد. کرمجگون یا کرمجگان روستایی است خوش آب و هوا در ۵۳ کیلومتری شهر قم. شهریورماه بود و شرجی و گرما از سر ‌و کول جنوب بالا می‌رفت؛ اما من همان موقع زیر سایه درختی کهن با نسیم خوش بهاری در کرمجگون نشسته بودم و صفحه گوشی موبایلِ بدون نتم را در آن حوالی ورق می‌زدم. چه شد و چرا نمی‌دانم که روی فراخوان «خندستان» مکث کردم. اگرچه آن‌را قبلا به اشاره دوستان اصفهانی‌ام در سطح استان منتشر کرده بودم اما گذشته بودم از کنارش. مکث کردم و تامل که به این فراخوان و به‌ویژه به بخشی از آن‌که در راستای بینش و هدف پژوهشی من است؛ توجه به موضوعات بومی در پژوهش.

وقتش بود که ادای احترام کنم به دوستانی که در فراخوانی ملی به این موضوع اندیشیده بودند. مکث و تامل یک هفته‌ای مرا سوق داد تا «مهدی ممیزان» را بشناسم. دوربودن از کتابخانه‌هایم درد کمی نبود و جستجوهایم در کتابخانه‌های آن حوالی هم مرا به نتیجه دلخواه نمی‌رساند اما دست نکشیدم. جستجو کردم و نوشتم و رفتم و آمدم. صبح یک پنجشنبه‌ای به جاده زدم تا خودم را به کاشان برسانم تا کتابی را در کتابخانه عمومی این شهر تورق کنم. و بعدتر تلفنی، سازمان اسناد ملی را نیز با خود همراه کردم. دمشان گرم. به هر ترتیب آن‌چه حاصل شد مقاله‌ای بود با عنوان «نقش و تاثیر مهدی ممیزان در تئاتر اصفهان»؛ مقاله‌ای که هشت پیوست مهم داشت:

پیوست اول: سال‌شمار زندگی و آثار مهدی ممیزان بود (که امیدوارم کامل و منتشر شود)

پیوست دوم و سوم: تصویر مجوز کتبی ممیزان برای ارحام صدر برای اجرای نمایشنامه‌هایش با دستخط و امضای خود.

پیوست چهارم تا هشتم: پنج نمایشنامه نایاب از مهدی ممیزان (که امیدوارم این نمایشنامه‌ها به همت دبیرخانه جشنواره منتشر شوند.)

در روزهای آخر مهرماه، یادم افتاد مقاله‌یِ مرتبط دیگری نیز از سال‌های گذشته دارم: «نمایش و نمایشنامه‌نویسی طنز در استان بوشهر» که آن‌را نیز ارسال کردم که هر دو اثر مورد توجه هیئت داوران بخش پژوهش که دو ترکیب متفاوت بودند، واقع شد.

خوشحالم که الان مهدی ممیزان را می‌شناسم و چه بهتر از این.

امیدوارم هنرمندان تئاتر استان‌ها بیش از امروز به داشته‌های بومی خود توجه نمایند. به همین سادگی از آدم‌ها نگذریم و هنر قومی و بومی خود را جدی‌تر مطالعه کنیم. بدون‌شک تئاتر استان‌ها سرشار است از مهدی ممیزان‌ها که معرفی آن‌ها به تئاتر ایران وظیفه ماست؛ پس بکوشیم.




مطالب مرتبط

مروری بر شش‌ دهه فعالیت هنری مستمر زنده‌یاد حسین دهقانی

از نمایش‌های خانگی محله کوتیِ بوشهر تا تئاتر تهران
مروری بر شش‌ دهه فعالیت هنری مستمر زنده‌یاد حسین دهقانی

از نمایش‌های خانگی محله کوتیِ بوشهر تا تئاتر تهران

جهانشیر یاراحمدی: نمایش‌های خانگیِ دهه سی در محله کوتی و نیز اجراهای مجالس تعزیه در همان محل که زادگاه مرحوم حسین دهقانی است، او را شیفته هنر نمایش کرد.  خیلی زود پایش به مجالس تعزیه ...

|

مروری بر شش‌ دهه فعالیت هنری مستمر زنده‌یاد حسین دهقانی

از نمایش‌های خانگی محله کوتیِ بوشهر تا تئاتر تهران
مروری بر شش‌ دهه فعالیت هنری مستمر زنده‌یاد حسین دهقانی

از نمایش‌های خانگی محله کوتیِ بوشهر تا تئاتر تهران

جهانشیر یاراحمدی: نمایش‌های خانگیِ دهه سی در محله کوتی و نیز اجراهای مجالس تعزیه در همان محل که زادگاه مرحوم حسین دهقانی است، او را شیفته هنر نمایش کرد.  خیلی زود پایش به مجالس تعزیه ...

|

نظرات کاربران