نقدی بر نمایش «پانزده سال آینده»
اثری استریلیزه با جهان نشانهشناسانه مبتنی بر محتوا
اثری استریلیزه با جهان نشانهشناسانه مبتنی بر محتوا 2
اثری استریلیزه با جهان نشانهشناسانه مبتنی بر محتوا 3
نمایش «پانزده سال آینده» به نویسندگی مهدی کوشکی، کارگردانی سعید زارع و بازی مجتبی محمدیان در گروه تئاتر هور تولید و این روزها در تماشاخانه آفتاب مجتمع فرهنگی و هنری نفت بندر دیّر در حال اجراست. این نمایش در نیمه اول اردیبهشت امسال در پلاتو چگاسه شهر جم و پیشتر نیز (سال ۱۳۹۷) با بازی مهدی محمدی در تالار سایه تئاتر شهر تهران به روی صحنه رفته بود.
تئاتر بوشهر_جواد متین؛ متن نمایش «پانزده سال آینده» از دسته آثار دارای تز اجتماعی است که سعی میکند بر بستر حوادث واقعی و مستند اجتماع استوار باشد. اصولا مهدی کوشکی با علاقه وافر به این موضوعات دست به تولید آثار خود میزند و اصطلاحا با کالبدشکافی ترومای اجتماعی،ابعاد مختلف حوادث را مورد واکاوی قرار میدهد. در آثای کوشکی امر خشونت علاوه بر زیباشناختی و تهییج مخاطب،ابزار دریچه ورود به ارتباط موثر با وی نیز به شمار میرود. چرا که نیمه تاریک وجود خود را در این آثار میبیند. دقیقا مثل زمانی که از خیابان عبور میکند و لختی به تماشای نزاعی خیابانی میایستد و با فرافکنی و همذاتپنداری نیمه تاریک خود را در یک طرف دعوا قرار میدهد و حظ میبرد. تو گویی جنگ گلادیاتورها با حیوانات وحشی در یونان باستان را به تماشا نشسته است. این گونه نمایشها که پا در واقعیت داشته و بر اساس صفحه حوادث جراید تولید میشوند در ایران بیشتر با نام تئاتر مستند و نمایشنامههای انتقال اجتماعی شناخته میشود که البته نام مناسبی برای این ژانر محسوب نمیشود. نوعی جنون را جار میزنند. تو گویی کاراکتر نظم موجود را به هم ریخته و مانیفست نویسنده را در قالب حرفهای گندهای که میزند،صادر میکند. آموزههای سیاسی ارائه نمیدهند. نویسنده پیشنهاد فکر میدهد،اما راه حل ارائه نمیدهد. عمده مسائل زن و مرد است و عوالم صغیر را مطرح میکند نه مسائل کبیر. تز ارائه میدهد و مقداری بذر تفکر میکارد. کاراکترها مردم از طبقههای مختلف هستند.
باری پیشتر از این نمایشهای دکلره،ولپن،به خاطر یک مشت پول،کالیگولا،هفتمین جان سگ،شک،ملکه زیبای لینین و... را از مهدی کوشکی دیده بودم و موتیف مشترک آثار وی را در قالب نمایشهای دارای تز اجتماعی به حساب میآورم. این گونه نمایشها قرار است حرفی از طبقه خاصی از جامعه را بازتاب دهند. درد مشترکی را واکاوی کنند تا شاید مخاطب راه حلی برای اصلاح برگزیند. هرچند نمایشهای مهدی کوشکی عمدتا به تفاخر و سانتیمانتالیسم دچار شده و به شکلی شدیدا انتزاعی و روشنفکر مآبانه از مخاطب ایرانی فاصله میگیرد.
نمایش «پانزده سال آینده» روایت سروان بردباری از آن چیزی است،که در زندگی خانوادگی و شغلیاش از سر گذرانده است. بر خلاف نام نمایش که تعمدا آینده است ما شاهد روایت گذشته هستیم. انگار همه چیز باید خلاف واقع باشد. بردباری آنچنان بردبار نبوده و بی نظمی موجود را برهم زده و با انجام قتل بینظمتر کرده است. در اجرا نیز این بینظمی و دفرمه بودن فضا،نور و دکور بر این نئورئالیسم بودن قرار است تاکید کند. خوب میدانیم نئورئالیسم قرار بود بیش از هرچیز دغدغه فقر،محرومیت و فلاکت گسترده ایتالیای پس از جنگ را نشانمان دهد. حال اینکه آیا در «پانزده سال آینده» نیز قرار است زندگی قهرمانانه سروان بردباری، نابردبار را نشانمان دهد،یا اینکه قرار است بیبندوباری گسترده اجتماعی را به نمایش بگذارد و از این نمایش برخورد قاطع با آن باشد؟ در نمایشهای از این دست حکمی که صادر میشود قاطع و بر اساس برهانهای علمی،قانونی،انسانی و یا ایدئولوژیک است. بد بد است. و خوب خوب. این میان پدیدهای بلاتکلیف باقی نمیماند. قانون یا مذهب حرف اول یا آخر را میزند. بنابراین تکلیف مخاطب با موضوع این نمایش روشن است. اثبات لزوم اجرا و عمل به محتوای کتاب خرده قوانین اجتماعی برای زندگی سعادتمندانه و داشتن اجتماعی شرافتمندانه.
اما اینکه شخصیت پردازی و عناصر موثر در شکلگیری درام در این نمایش اینقدر قدرت ندارند تا موضوع منعقد شود و درام به شکل غائی خود درآید از ضعفهای نوشته به شمار میرود. بردباری در حد تیپ باقی مانده و به کاراکتری با ابعاد و وجوه مختلف شخصیتی تبدیل نمیشود. هر چند بازی خوب مجتبی محمدیان این شخصیت را باورپذیر کرده است اما همچنان درام نه در متن و نه در اجرا و نه در ذهن مخاطب به صورت کامل شکل نمیگیرد. و در حد خطابه باقی مانده، هر چند این گونه روایت خود به مثابه گونهای از درام مدرن به شمار میرود. البته باید اضافه کرد علیرغم تلاش درخشان و خلاقانه کارگردان به دلیل خطابه بودن فرم روایت موقعیت نمایشی هیچ گاه به وضعیت نمایشی بدل نمیشود. در پایان تلاش تیم اجرایی برای تولید اثری استریلیزه و با جهان نشانهشناسانه مبتنی بر محتوا را قابل تحسین دانسته و در شرایط فعلی قابل قبول میدانم و برای ایشان آرزوی موفقیت دارم.