نادر برهانی مرند:
راز و رمز ادبیات فولکلر بوشهر باید در تئاتر آن دیده شود
تئاتر بوشهر مثل ادبیات سرزمین جنوب باید شکل و شمایل خاص خود را داشته باشد. راز و رمزی که در ادبیات فولکلوریک آن است، باعث میشود از استایل تئاتری بوشهر توقع خاصی داشته باشم. البته گاهی در بعضی از نمایشها این شکل را میبینم و احساس میکنم که این نمایش اصالت دارد
نادر برهانی مرند داوری آثار بیست و هفتمین جشنواره استانی تاتر فجر بوشهر را بهعهده داشت. به همین بهانه، گفتگویی اختصاصی درباره تئاتر با محوریت ارزیابی نمایش را در بوشهر با وی انجام دادیم که در ادامه میخوانید.
تئاتر بوشهر را چطور ارزیابی میکنید؟
باتوجه به اینکه من بهعنوان داور در سه جشنواره در بوشهر حضور داشتم، نمیتوانم ارزیابی درستی از تئاتر بوشهر ارائه کنم و از طرفی اساسا جشنواره ملاک مناسبی برای ارزیابی یک پدیده و اثر نمایشی نیست.
اما بهجای آن توقع بهحق خودم را از فضای تئاتری بوشهر میگویم که گاهی در برخی از نمایشها و کارهایی که میبینم، برآورده میشود.
تئاتر بوشهر مثل ادبیات سرزمین جنوب باید شکل و شمایل خاص خود را داشته باشد. راز و رمزی که در ادبیات فولکلوریک آن است، باعث میشود از استایل تئاتری بوشهر توقع خاصی داشته باشم. البته گاهی در بعضی از نمایشها این شکل را میبینم و احساس میکنم که این نمایش اصالت دارد اما از طرفی نیز این صحبت من بدان معنا نیست که همه نمایشهایی که در بوشهر تولید میشوند، باید بدینگونه باشند اما دست کم، تئاتری که تولید میشود، چه در اجزای ریز و یا در اجزای درشت باید این فضا بر آن حاکم باشد تا بتوان آن را تئاتر جنوب دانست. درواقع برای من، این راز و رمز ملاک ارزیابی تاتر بوشهر است. البته ممکن است این فضا در شکل مدرن خود جلوه کند و صرفا شکل سنتی نداشته باشد. دریغگویی خاص این ادبیات شاید یک اثر نمایشی مدرن را هم بتواند تولید کند. من از هنرمندان تئاتر بوشهر چنین تصور و توقعی را دارم که البته در این سالها آنرا کمتر دیدهام.
روش کار شما همواره در رسانهها اینگونه منعکس شده که تاکید زیادی به ارئه متن نمایش ندارید و حتی در جشنواره نیز متن نمایش را به دبیرخانه نمیدهید و بهجای آن بر روی ارائه طرح تکیه میکنید و البته نمایشهای بایسته و درخشانی را نیز تولید کردهاید. این اتفاق خوب را چطور رقم میزنید؟
نه، اینگونه نیست که متن و نمایشنامه وجود نداشته باشد برعکس از آندسته کارگردانهایی هستم که نمایشنامه را رکن اصلی تولید اثر میدانم. ببینید! من دووجهی کار میکنم یعنی هم نمایشنامه را مینویسم و هم کارگردانی میکنم . سلوک کار من به اینشکل است که هنگام نوشتن متن، نقطه پایان بر آن نمیگذارم. بهعنوان مثال در حال حاضر حدود 6 یا 7 نمایشنامه نوشتم که نیمهتمام است و تا وقتیکه بههمراه گروه تمرین نکرده و کار اجرا را انجام ندهیم، این متنها کامل نمیشوند. نمایشهای چاپشده من نیز حتما پروسه اجرا را گذراندهاند. بنابراین متریال خامی وجود دارد و اتفاق ناب پایان نمایش در فرآیند تمرین شکل میگیرد و همه عوامل و گروه در نگارش متن اصلی نقش دارند.
این سوال را به این علت پرسیدم که نظرتان را درباره خرد جمعی در یک کار گروهی بدانم؟
ببینید! من معتقدم، همه ایدهها و اتفاقات خوبی که یک اثر نمایشی را ماندگار و زیبا میکند، در کنار گروه و با همکاری و هماندیشی اتفاق میافتد و این اصلی است که من همواره در آثار نمایشی خود رعایت میکنم و به آن اعتقاد دارم. در گروه ما، همه بهنوعی پیشنهاددهنده هستند. بازیگری که مولف و پیشنهاددهنده نباشد را نمیپسندم. اما درنهایت این کارگردان است که از جمع پیشنهادهای مختلفی که از گروه میگیرد، یکی را برمیگزیند و همه افراد گروه نیز آنرا میپذیرند.
در بحث ارتباط بین بازیگر و کارگردان فکر میکنید وظیفه کارگردان دراین مقوله چگونه است؟ آیا این ارتباط و یا کمکی که کارگردان در طول تمرین و اجرا میتواند به بازیگر کند باید تکنیکی باشد یا از لحاظ روانشناسی بازیگر را یاری کند؟
هر دو مورد! کارگردان باید به همه تکنیکها و جنبههای مختلفی که با بازیگری مرتبط است، احاطه داشته باشد. کارگردانی موفق است که بر مقوله دانش بازیگری باید هم احاطه پراتیک و هم تئوریک داشته باشد تا بتواند هدیت اصولمندتری داشته باشد. در اینصورت بازیگر نیز اعتماد بیشتری به او خواهد داشت. کارگردانی که جزئیات بازیگری را بداند، موفقتر عمل میکند نسبت به کارگردانی که هیچوقت تجربه بازیگری نداشته زیرا نمیتواند بازیگر درک کند. منتها من معتقدم که یک کارگردان نخست باید در بحث انتخاب بازیگر گزینه مناسب را برگزیند؛ بازیگری که از هر نظر به جزییات کار خود احاطه داشته باشد. اینکه کارگردان در نقش آموزشدهنده نیز نمایان بشود، اساسا از اشتباهات تئاتر ماست.
برای منعقدشدن یک پدیده نمایشی یا بهتر بگویم یک اثر تئاتری ارزنده، شما چه مدت زمان تمرین را پیشنهاد میکنید؟
ببینید! پیش از این مدت زمان تمرین برای اینکه یک اثر نمایشی مانا تولید شود، حداقل هشت یا نه ماه بود. ما در نمایش «مرگ فروشنده » حدود هشت ماه تمرین مداوم داشتیم و روزانه دواده ساعت اینکار را انجام میدادیم. البته در آن زمان فضا از هر جهت مناسب و ایدهآل بود و همین امر باعث میشد گروه با میل و علاقه زیاد تمرین را ادامه دهد که نتیجه آن هم یک اثر ماندگار بود. اما الان بهدلیل شرایط اقتصادی حاکم بر فضای جامعه و افراد، وضعیت تغییر کرده و مدت تمرین گاهی به کمتراز یکماه کاهش پیدا کرده است و نتیجه آنهم که مشخص است. بنابراین به اعتقاد من، فرصت تمرین مناسب و کافی یکی از فاکتورهای مهم شکلگیری تاتر بالنده و مانا است.
تاثیر تئاتر شهر بر گروهها و تولید آثار نمایشی و بهطور کلی بر حوزه نمایش چقدر است؟
تئاتر شهر درواقع مامنی شده که هنرمندان نمایش در آنجا جمع شده و هویت خاصی پیدا کنند. برخی شهرها و استانها از این هم فراتر رفته و رسما، در پروسه داد و دهش با تماشاگر عام قرار گرفتهاند. مثل تبریز، کرمانشا و ... به این معنی که در این مقوله کاملا حرفهای عمل کرده و بحران تماشاگر ندارند، فروش خوبی دارند و... . اما این اتفاق هنوز در برخی از شهرها نیفتاده که میتواند دلایل مختلفی داشته باشد. در یک شهر بهدلیل مدیریت ناکارآمد و در شهر دیگر بهدلیل فرهنگ تربیتی خاص مردمانش و.... . اما اساسا این اتفاق خوبی است گرچه با ایدهآلها فاصله دارد اما باید به استقبالش رفت و مشکلات پیش روی آنرا حل کرد.
گفتگو از سودابه زیارتی