در حال بارگذاری ...

یادداشتی بر نمایش نشون خیرو

سایه‌بازی در بخش‌هایی از نمایش و همچنین فرم‌دهی گروه موسیقی نمایش در بین این سایه‌ها یکی از رموز موفقیت کارگردانی نمایش بود هر چند در ایجاد فرم در صحنه موفقیت آنچنانی کسب نشد و بعضا نظم صحنه بهم می‌خورد.

فرامرز کلانتری: نه قصدی برای نقد داشتم و نه اراده‌ایی برای تحلیل فنی نمایش «نشون خیرو» اما بعد از دیدن نمایش حیفم آمد از این نمایش ننویسم...

سعید گلچمن را از دیر باز می‌شناسم و به‌خاطر شخصیت قابل احترام و دوست‌داشتنی ایشان برآن شدم تا برای دیدن نمایش فاصله یک ساعته را از بوشهر تا اهرم طی کنم و امیدوار بودم تا لذت ببرم که امیدواری عبثی نیر نبود ...

هنوز در محوطه سالن نمایش شهر اهرم بودم که با استقبال سعید گلچمن عزیز روبرو شدم ... گپ زدیم و از هر دری گفتیم ...هرچند عادت ما تئاتری‌ها اینست که گاهی به جای حال و احوال هم از تئاتر می‌گوییم ... البته وقتی تئاتر کار می‌کنیم، قطعا حالمان خوب است !!

استقبال مردم اهرم برایم جای تعجب بسیار داشت، شهری با جمعیت کم و این‌همه علاقه‌مند به تئاتر !!! گاها در کلان‌شهرها هم نمایش‌ها با اندک تماشاگرانی بروی صحنه می‌روند. اما ظاهرا نشون خیرو خیلی خوب در دل مردم جا باز کرده و تعداد زیادی روی زمین پلاتو برای دیدن نمایش جا خوش کردند .

پلاتو تازه‌ساز و دم‌کرده اهرم که فقط صندلی‌های خوبی دارد و اینهم جای شکر دارد که پس از نمایش خبری از کمر درد نیست ... !!

در میان اشتیاق مردم و بعد از خوش‌آمد‌گویی کارگردان، نمایش شروع می‌شود.

اولین تلنگرهای نمایش با شکل‌گیری تابلوهایی کمیک زده می‌شود. انگاری با «نشون خیرو» قرار است ساعتی را فارغ از هر دغدغه و خمیازه به تماشای تئاتری مردمی بنشینیم و این اتفاق به بهترین وجه ممکن در شروع نمایش می‌افتد .

هر چه نمایش پیش می‌رفت، سستی و ضعف نمایشنامه در ساختار بیشتر مشهود می‌شد، نمایشنامه‌ایی که فارغ از چارچوب‌های یک نمایشنامه خوب، حتی از قصه‌ای جذاب هم برخوردار نبود. با شناختی که از رضا مختارزاده داشتم (نویسنده) انتظار نمایشنامه‌ای قدرتمندتر از او می‌بود و شاید بتوان این نمایشنامه را جز سیاه‌مشق‌های او دانست .

اما چرا نمایش با تمام ضعف‌هایی که داشت تماشاگر را تا پایان همرا خود کرد ؟!!!!

گلچمن (کارگردان)، بازیگران را آنگونه که اقتضای فضای دراماتیک نمایش بود، هدایت کرده و تلاش مضاعف به‌خرج داده تا با ابزارهای بصری، جذابیت که یکی از حلقه‌های مفقوده قصه در نمایشنامه بود‌، ایجاد کند. سایه‌بازی در بخش‌هایی از نمایش و همچنین فرم‌دهی گروه موسیقی نمایش در بین این سایه‌ها یکی از رموز موفقیت کارگردانی نمایش بود هر چند در ایجاد فرم در صحنه موفقیت آنچنانی کسب نشد و بعضا نظم صحنه بهم می‌خورد. اما چون کارگردان اثر از قابلیت‌های بازیگران خود به‌خوبی آگاهی داشت، عموما با خلاقیت‌های بازیگری ضعف‌ها پوشش داده می‌شد .

بازی‌های خوب و گاهی کم‌نقص بازیگران بسیار برجسته نشان داده شد و از بازی خوب حسام جمالی (مرد نابینا) نمی‌توان به‌سادگی گذشت.

موسیقی نمایش که ای‌کاش در استفاده از موسیقی محلی و بومی که معمولا رایج است، تدبیری کنیم تا موسیقی در خدمت نمایش و برای تئاتر تنظیم و اجرا شود .

روی هم رفته نمایش «نشون خیرو» را می‌توان نمایشی قابل تامل دانست که می‌تواند با بازنویسی مجدد نمایشنامه و درایت کارگردان حرف‌های بسیاری برای گفتن داشته باشد زیرا «نشون خیرو» نمایشی کمدی بود که فقط سرگرم‌کننده نبود، گاهی طعنه‌ای به زندگی، آدم‌ها و سرنوشتشان می‌زد و گاهی به یک هجو گزنده تبدیل می‌شد و نگاه آدم به آدم را روانکاوی می‌کرد، کاراکترهایی که به‌شکل کارگاهی و توسط کارگردان ساخته شده بودند، هرکدام به‌گونه‌ای جذاب بودند چون قشرهای مختله جامعه را نشانه گرفته بودند .

در لحظاتی نیز با سوتفاهم‌هایی روابط اجتماعی به سخره گرفته می‌شد که چون تملق‌آمیز نبود، بسیار ستودنی جلوه کرد .

هر چند عدم برخوردای از امکانات نوری بر کیفیت کار تا حدودی تاثیر داشت اما به هر صورت، «نشون خیرو»، نشونه‌ایی از گروهی پویا در تئاتر بوشهر است که قطعا در آینده از آنها بیشتر می‌بینیم و می‌شنویم.




نظرات کاربران