در حال بارگذاری ...
احمد آرام:

منتقد باید به دانش و تجربه مسلط باشد

در این فضای پر‌اضطراب فرهنگی-هنری، متاسفانه نوشتن نقد بسیار آسان است و همین آسان‌بودن و آسان چاپ‌کردن، هم ضربه به اصل اثر خواهد بود و هم ضربه‌ای نافذ به‌خودش که نوعی خودزنی است

ضرورت نقد در جامعه ادبی و هنری، ضرورتی انکارناپذیر است. اگر مولف و خالق هر گونه‌ای از آثار هنری نقدپذیر نباشد، تبدیل به هیولایی خودشیفته می‌شود که از لذت تکرار خود به‌ وجد می‌آید. چنین کسی در دایره تعریف و تمجید، خود را تافته‌ای جدابافته می‌داند و به‌ همین دلیل است که زود به جوانمرگی می‌رسد.

اما داستان دیگر مقوله‌ای مهم به‌نام نقد و شخصیت برجسته‌ای به‌نام منتقد است. طبق یک تعریف کلاسیک، نقد عبارت است از تشخیص سره از ناسره. در این فضای پر‌اضطراب فرهنگی-هنری، متاسفانه نوشتن نقد بسیار آسان است و همین آسان‌بودن و آسان چاپ‌کردن، هم ضربه به اصل اثر خواهد بود و هم ضربه‌ای نافذ به‌خودش که نوعی خودزنی است. منتقد بی‌دانش نمی‌تواند از پس یک اثر هنری و ادبی بر بیاید. چه بسا مشتش باز می‌شود و مردم به‌راحتی از نداشته‌های او حرف می‌زنند.

من معتقدم که منتقد، هم می‌تواند کلید فهم یک اثر را کشف نماید و هم بالعکس، علاقمندان به اثر را گمراه نماید. پس چه خوب است که منتقد پس از خواندن یک اثر و یا مشاهده یک رویداد هنری، خود را با آن قیاس نماید و در اولین قدم، داشته‌های خود را نقد کند. اگر دریابد که پنجاه درصد از مولف و اثر ارائه‌گردیده، جلوتر نیست، نمی‌تواند نقد مطلوب و کارساز ارائه نماید. به‌همین دلیل نقد مورد نظر یا به‌سمت ستایش صرف می‌رود تا دل چند نفر را به‌دست آورد و یا شمشیر را از رو می‌بندد تا مثلا انتقام بگیرد و یا این‌که صداقت به‌خرج می‌دهد تا نقدی شریف و فرزانه بنویسد.

نقدنویسی، راه‌رفتن روی لبه تیغ است. اگر با دانش باشی و فارغ از حب و بغض، به جامعه فرهنگی-هنری خدمت شایانی کرده‌ای که همه‌ی این بستگی دارد به پنجاه درصد جلوتر از اثر.

کوشش کنیم تا نقد را برای سرکوب یا مجیزه‌گویی انتخاب نکنیم. چون هیچ سودی در بر نخواهد داشت جز سرکوب ناخواسته خود. بنابراین برای منتقدبودن باید مسلح به دانش، تجربه و سبک جذاب نوشتاری بود.




نظرات کاربران