یادداشت حیدر مظفری به بهانه برگزاری دومین جشنواره تئاتر فجر استانی
جشنوارهای که در دیار آرامش و دوستی، پیامآور حال خوب است
ما اکنون ماهی را از آب گرفتهایم که تاخیر طولانی در تازگیاش بیتاثیر است. و این طبیعت عدالت است. عدالت تقسیم همواره شیرین و گهربار است. عدالتی که فاصله تحمیلی را کم میکند و تساوی ذاتی استعداد را یادآور میشود. استعدادی که ممکن است با بیمبالاتی کور شود و یا با عدالت تقسیم به انصاف بدرخشد.
حیدر مظفری؛ تقسیم به نسبت منافع ملی اعتبار آیندهمداری است که اگر چه متضمن داشتن روحیه یکساننگری فاقد از برتریطلبی مرکزنشینمداری است لکن تضمینکننده با قید و شرط رضایت سراسری از فکر و اندیشه صاحبان منصب است. هنر تئاتر در زمره منافع مسلوب و محدودکشور ماست. تحدیدی که منتج از فقر اقتصادیست. نتیجه کاملا هویدای آن هم تک ویترینیماندن این هنر جذاب در طی سالیان مدید است. ویترینی که تحت لوای تئاتر شهر تهران نقش باغ ده بالادست را به نحو مقتضی در بستن سرچشمه رود بیرمق اعتبارات و امکانات بر روی باغچه تئاتر شهرستان به نحو شایسته ایفا کرده است.
بگذریم، اگرچه نباید گذشت و ایستاد، انقلاب کرد، خواست که تا نخوایی ندهند و من تئاتر شهرستان، هیچوقت نخواستم؛ آنچنان که باید... . اما بگذریم بهدلیل همین بهانه جشنوارهای که اکنون در تئاتر بوشهر جاری است. خیر مقدم تئاتر بوشهر به این اتفاق بهجا و زیبنده بر همین اساس است. اساسی که نباید درخواست شود باید از اساس میدیریتی هنر و فرهنگ ناشی شود. مثل فوتبالمان است؛ که رنگ تیم ملی را فقط تهرانیها میبینند و مثل هیچ جای دنیا نیستیم که تیم ملیشان در اقصا نقاط تماشاگر داشته باشد. و این چنین میشود که هنرمند تئاتر شهرستانی باید خیلی تلاش کند تا سرش به تنش بیارزد و قامتی راست کند و با یک سر وگردن بالاتر از همقطاران شهرستانی شایستگی حضور در پایتخت را کسب کند. جایی که سالها بهچشم نیاید و حقارت دوبارهای را تجربه کند و آنجا بماند و بجنگد. بجنگد برای تئاتری که تنها مخاطب تهرانی را لایق میداند. و او اگر هنری در میان هنرها هم داشته باشد، سری در میان سرها در تهران هیچوقت نخواهد داشت. بگذریم که کوچش مخاطب همشهریاش را از وجود او بیبهره کرده و باید فکر دیگری کند. به هر روی این اتفاق میمون که به همت بلند متولی نمایش استان برای دومین بار در استان بوشهر در حال رخدادن است، رخدادی شگرف است. در حد و وسعی که برای ما متصور است البته. دستمریزاد به همه ارکان مجد این همایش به نشانه تاکید بر گسترش کمی و کیفی چنین برنامههاییست. انتقال تجربه و تصحیح تجربه دو موضوعی است که از برپایی چنین همایشهایی سود میبرند. برگزاری کارگاههای تخصصی کمیاب نقطه روشنی است با سهم مناسب در میزان درخشش این اجتماع هنری. افزایش اعتماد به داشتهها و یافتههای بومی هنرمندان تئاتر بوشهری، پیرو مشاهده حدود پیشرفت تئاتر مرکز از دیگر منافع احتمالی مکتسبه خواهد بود. امکان و احتمال بهوجودآمدن ایدههای تازهتر در طول ایدههای مولد این همایش، منفعت بهترین دیگری است که به آن میتوان امید بست. میتوان امید بست در سالهای آینده حتی سالی متولد شود که جشنواره فجر از تهران خسته رخت بربندد و هوایی تازه کند در گوشه دیگری از ایران. ما اکنون ماهی را از آب گرفتهایم که تاخیر طولانی در تازگیاش بیتاثیر است. و این طبیعت عدالت است. عدالت تقسیم همواره شیرین و گهربار است. عدالتی که فاصله تحمیلی را کم میکند و تساوی ذاتی استعداد را یادآور میشود. استعدادی که ممکن است با بیمبالاتی کور شود و یا با عدالت تقسیم به انصاف بدرخشد. اکنون اینجا در دیار آرامش و دوستی جشنوارهای میدرخشد که پیامآور حال خوب است.چه بهتر از این.