در حال بارگذاری ...

«شکسپیر» در بندر دیّر

آقا باورتان شود. تئاتر دیّر توانا شده است. دیّر امروز تماشاخانه تئاتر دارد. سالن آمفی‌تئاتر دارد. گروه‌های فعال تئاتری دارد. هنرمندانی فعال و پویا با دغدغه‌های تئاتری. هنرمندانی که با توانایی شاهکارهای ادبیات نمایشی جهان را روی صحنه می‌برند.

جهانشیر یاراحمدی

اینجا دیّر است. هوا لندنی. دیشب تنهای تنها، کوچه پس کوچه‌های بندری را قدم زدم که از دیرباز ارتباط حسی خوبی با آن داشته‌ام. از دوران دانشجویی و دوستان ناب دیّری‌ام تا بعدتر و بعدترها عزیزانی در عالم معلمی، تئاتر، روزنامه نگاری و... .

نوار ساحلی را گرفته‌ام و می‌روم. از شیلات و اسکله صیادی تا پارک ساحلی و می‌روم تا تندیس «میگو» و خودم را به محله «سید صفا‌» می‌اندازم.

شهر ساکت است. پاسی از شب گذشته‌. غریبه‌ای که احساس غریبی نمی‌کند. به «خورشید فقیه» فکر می‌کنم. به «پرویز هوشمند»‌. به‌یاد می‌آورم که برای نوشتن تاریخ نمایش استان با این دو عزیز درباره تئاتر دیّر گفتگو کرده‌ام. پرتاب می‌شوم به تاریخ. می‌روم به دبیرستان «داریوش» و نخستین تلاشهای معلمین برای اجراهای تئاتر.

چه معلمینی واقعا. تئاتر چه قدرتی داشته که نه تنها معلمین در دیّر‌، بلکه در سراسر کشور همینگونه بوده‌اند. تلاشی که معلمین در دهه‌های بیست تا پنجاه برای تئاتر ایران کرده‌اند، موجب استحکام ریشه‌های این هنر ناب شد. باورتان می‌شودکه شاهکار تئاتری این دیار که نام و نشان جهانی دارد-«قلندرخونه» -حاصل ایده و تلاش یک معلم است با شاگردانش؟

به بازار قدیم که می‌رسم، هنوز در مدرسه «داریوش» پرسه می‌زنم. به زحماتی که این معلمین برای تئاتر اینجا کشیدند، با چه مشکلاتی. «علی غلامی» عزیز‌، معلم دوست‌داشتنی این دیار جلو چشمانم است. تلاشهایی که در امر آموزش کرد‌. تلاشهایی فراموش‌نشدنی. روزگار را چه شده است؟ ما کجاییم واقعا؟

به تالار فرهنگ نزدیک می‌شوم‌. می‌ایستم‌. هنوز در حیاط مدرسه «داریوش» هستم. دارم از «خورشید فقیه» می‌پرسم که «پرویز هوشمند» می‌رسد، او هم می‌شنود: آیا باورتان می‌شد روزی روزگاری «رومئو و ژولیت» اثر ویلیام شکسپیر در دیّر روی صحنه برود؟

آقا باورتان شود. تئاتر دیّر توانا شده است. دیّر امروز تماشاخانه تئاتر دارد. سالن آمفی‌تئاتر دارد. گروه‌های فعال تئاتری دارد. هنرمندانی فعال و پویا با دغدغه‌های تئاتری. هنرمندانی که با توانایی شاهکارهای ادبیات نمایشی جهان را روی صحنه می‌برند.

حالا که می‌روم تا کم‌کم پس از یک روز سخت در «قصر دختر» بخوابم، به خودم می‌گویم امروز پنجشنبه است. شکسپیر اینجاست. در بندر دیّر. به همین خاطر است که هوا لندنیست. شاهکار شکسپیر در این هوا دیدن دارد. همین امروز، تالار فرهنگ... .

بامداد پنجشنبه / پنجم اسفندماه 95

جهانشیر یاراحمدی




مطالب مرتبط

مروری بر شش‌ دهه فعالیت هنری مستمر زنده‌یاد حسین دهقانی

از نمایش‌های خانگی محله کوتیِ بوشهر تا تئاتر تهران
مروری بر شش‌ دهه فعالیت هنری مستمر زنده‌یاد حسین دهقانی

از نمایش‌های خانگی محله کوتیِ بوشهر تا تئاتر تهران

جهانشیر یاراحمدی: نمایش‌های خانگیِ دهه سی در محله کوتی و نیز اجراهای مجالس تعزیه در همان محل که زادگاه مرحوم حسین دهقانی است، او را شیفته هنر نمایش کرد.  خیلی زود پایش به مجالس تعزیه ...

|

مروری بر شش‌ دهه فعالیت هنری مستمر زنده‌یاد حسین دهقانی

از نمایش‌های خانگی محله کوتیِ بوشهر تا تئاتر تهران
مروری بر شش‌ دهه فعالیت هنری مستمر زنده‌یاد حسین دهقانی

از نمایش‌های خانگی محله کوتیِ بوشهر تا تئاتر تهران

جهانشیر یاراحمدی: نمایش‌های خانگیِ دهه سی در محله کوتی و نیز اجراهای مجالس تعزیه در همان محل که زادگاه مرحوم حسین دهقانی است، او را شیفته هنر نمایش کرد.  خیلی زود پایش به مجالس تعزیه ...

|

نظرات کاربران