در حال بارگذاری ...
احمد آرام به ایران تئاتر گفت:

همان مناجات‌هایی که در داستان دارم جور دیگری در نمایشنامه ظاهر می‌شود

نمایشنامه‌نویسی به‌نوبه خودش کار سختی ست، اما بعضی از دوستان با ردیف کردن یک‌مشت دیالوگ پشت سر هم‌فکر می‌کنند که نمایشنامه‌ای خلق کرده‌اند. به نظر من باید به نکته آموزش توجه کنند و مطالعه را از دست ندهند.

هفته گذشته، 6 نمایشنامه از آثار استاد احمد آرام در قالب سه کتاب منتشر شد. هرکدام از این کتاب‌ها دو نمایشنامه را شامل می‌شود. این سه اثر با مشارکت و همراهی انتشارات دریانورد چاپ‌شده است. به همین بهانه با او گفتگو نشستیم تا مخاطبان تئاتر با رویکرد و خط فکری این نویسنده نام‌آشنای بوشهری بیشتر آشنا شوند.

در مورد نمایشنامه‌های منتشرشده شما که در سه کتاب اخیراً به بازار کتاب عرضه‌شده توضیح دهید؟

درواقع ۶ نمایشنامه است در سه کتاب. مجموعه‌ای از کارهای قدیمی و جدید. بعضی از آن ها در جشنواره‌های مختلف جوایزی دریافت کرده‌اند. تنها نمایشنامه‌ای که کرونای چینی نگذاشت به روی صحنه برود نمایشنامه «به خاکسپاری زن زنده» بود.

 

به نظر شما آیا می‌توان نمایشنامه را  مهم‌ترین عاملی که باعث گرایش مردم به تئاتر می‌شود، دانست؟

نمایشنامه خوانی در تمام کشورهای مترقی که هنر نمایش را جدی می‌پندارند، دارای اهمیت است. برای مثال ویلیام شکسپیر که خود نابغه ادبیات نمایشی ست، آثارش در انگلیس جزو میراث فرهنگی است که به‌شدت حراست می‌شود. امروز مفسران بزرگ می‌گویند که او زبان شعرگونه‌ای را که ریشه در رفتار اجتماعی مردم در قرن نوزده انگلیس داشت از نابودی نجات داد. درواقع آثار شکسپیر به‌عنوان مرجعی مهم در شناخت تاریخ بریتانیا مؤثر واقع‌شده. البته گاه اجرای خوب از یک متن نمایشی می‌تواند در مطرح کردن متن مؤثر واقع شود.

 

اگر اشتباه نکنم، شما در نمایشنامه‌نویسی قدمت بیشتری دارید تا رمان‌نویسی ولی برای انتشار نمایشنامه‌هایتان اقدامی نکردید در گذشته، چرا؟

به این دلیل که ناشرها فقط دور و بر چند آدم معروف مانور می‌دادند. در ضمن نمایشنامه‌های اولیه‌ی من که اغلب در شانزده‌سالگی نوشته‌ام، ازنظر خودم کامل نبودند و می‌بایست حسابی روتوش می‌شدند. ولی به نظر من الان موقعیت خوبی بود برای ارائه نمایشنامه‌ها.

 

شما بیشتر از چه نوع سبکی در نوشتن نمایشنامه پیروی می‌کنید؟

زیربنای تمام آثار من آمیزه‌ای از سوررئال و اکسپرسیونیسم است. اینکه خیلی جدی دارم عنوان می‌کنم به دلیل اجراشدن آن‌هاست و نقدهایی که به این موضوع اشاره‌کرده‌اند، اما درمجموع از نمایشنامه‌های رئالیسم خوشم نمی‌آید.

 

رویکردهای شما در نمایشنامه‌نویسی همان رویکردتان در داستان‌نویسی است یا برایتان فضاهای مختلفی دارند؟

البته که بین نمایشنامه و ادبیات داستانی تفاوت فاحش وجود دارد، اما همان مناجات‌های که در داستان دارم، یک‌جور دیگر در نمایشنامه ظاهر می‌شود. ذهنیت من در خلق هر اثر از فیلم‌نامه و حتی نقاشی گرفته تا کارهای گرافیکی، یکی ست، چراکه دردهای قائم شده پشت هر متن دردهای مشترک است.

 

فکر می‌کنید چه قشری از جامعه مخاطبان تئاتر با نمایشنامه‌های شما می‌توانند ارتباط برقرار کنند؟

خوشبختانه تمام اقشار مردم با نمایش‌های من ارتباط برقرار می‌کنند و من از ین بابت خوشحالم. آخرین کاری که در بوشهر به روی صحنه بردم: آخرین بار کی دیدمت گندم؟ یازده شب با ازدحام تماشاگر روبرو شد که خود ما صلاح دانستیم ادامه ندهیم.

 

شخصیت‌ها در نمایشنامههای شما تا چه اندازه به واقعیت نزدیک‌اند؟

همه واقعی‌اند، برای اینکه من با وسواس به جامعه نگاه می‌کنم و رفتار آدم‌ها را الگوی خوبی می‌دانم تا وارد صحنه شوند. نویسنده اگر شناخت خوبی از مردم داشته باشد موفق می‌شود صدایشان را به روی صحنه نمایش بکشاند. تئآتر من تئآتر مولف هست، امضای من در درون متن مشخص است و چون خودم کارهایم را به روی صحنه می‌برم تماشاگر خودم را هم دارم.

 

چند اثر از آثار درخشان شما در این کتاب‌ها هست؛ مثلاً «خانه تلخ» نمایشنامه برگزیده فجر است؛ «تخم‌مرغ فلزی» برگزیده نخست اولین دوره ادبیات نمایشی ایران و یا حتی «فرشته‌ای با کفش‌های اسکیت» که متن  برگزیده جشنواره دانشجویی است. در مورد این آثار توضیح دهید؟

«خانه تلخ»، متنی داشت که وقتی بروی صحنه بردم یکی از کارهای موفق بود در جشنواره منطقه‌ای کرمان متن برگزیده شد و نمایش راهی جشنواره بین‌المللی فجر تهران شد و در آنجا جایزه اول متن را گرفت و در سالن سنگلج به اجرا در آمد. این نمایش سرگذشت مردی بود که بعد از سال‌ها به زادگاهش می‌آید تا به خانه پدری سر بزند. درواقع ژانر آن رئالیسم جادویی بود؛ اما «فرشته‌ای با کفش ای اسکیت» قبلاً بانام «صداهای نزدیک و درعین‌حال دور»، در جشنواره دانشجویان دانشگاه آزاد در شهر نوشهر به روی صحنه رفت و بهترین متن و بهترین کارگردانی، طراح صحنه و ... را نصیب خود کرد. نمایش حول محور زندگی خواهر و برادری می‌چرخد که برای گذران زمان به بازی‌های کودکانه می‌پردازند و فضا را وهم‌انگیز می‌کنند.

 

گزینش این متن‌ها برای انتشار دلیل خاصی داشته نسبت به سایر متون دیگرتان؟ یا بقیه را در ادامه منتشر خواهید کرد؟!

: بعضی از متن‌هایم را ندارم مثل «جلیقه نجات زیر صندلی شماست» و «قلب‌الاسد». ولی سعی کردم گزینه خوبی از نمایشنامه‌هایم را ارائه دهم در اینجا تشکر می‌کنم از دوست عزیزم غلامحسین دریانورد مسئول نشر و جناب جهانشیر یار احمدی عزیز که این مجموعه را به چاپ رساندند. البته و نمایشنامه دیگر هم در آینده توسط نشر روزبهان به چاپ خواهد رسید.

 

چه توصیه‌ای برای نمایشنامه‌نویسان جوان دارید؟

نمایشنامه‌نویسی به‌نوبه خودش کار سختی ست، اما بعضی از دوستان با ردیف کردن یک‌مشت دیالوگ پشت سر هم‌فکر می‌کنند که نمایشنامه‌ای خلق کرده‌اند. به نظر من باید به نکته آموزش توجه کنند و مطالعه را از دست ندهند.




مطالب مرتبط

مروری بر شش‌ دهه فعالیت هنری مستمر زنده‌یاد حسین دهقانی

از نمایش‌های خانگی محله کوتیِ بوشهر تا تئاتر تهران
مروری بر شش‌ دهه فعالیت هنری مستمر زنده‌یاد حسین دهقانی

از نمایش‌های خانگی محله کوتیِ بوشهر تا تئاتر تهران

جهانشیر یاراحمدی: نمایش‌های خانگیِ دهه سی در محله کوتی و نیز اجراهای مجالس تعزیه در همان محل که زادگاه مرحوم حسین دهقانی است، او را شیفته هنر نمایش کرد.  خیلی زود پایش به مجالس تعزیه ...

|

مروری بر شش‌ دهه فعالیت هنری مستمر زنده‌یاد حسین دهقانی

از نمایش‌های خانگی محله کوتیِ بوشهر تا تئاتر تهران
مروری بر شش‌ دهه فعالیت هنری مستمر زنده‌یاد حسین دهقانی

از نمایش‌های خانگی محله کوتیِ بوشهر تا تئاتر تهران

جهانشیر یاراحمدی: نمایش‌های خانگیِ دهه سی در محله کوتی و نیز اجراهای مجالس تعزیه در همان محل که زادگاه مرحوم حسین دهقانی است، او را شیفته هنر نمایش کرد.  خیلی زود پایش به مجالس تعزیه ...

|

نظرات کاربران