یه مناسبت تولد ایرج صغیری؛
صغیریسم
ایرج صغیری آگاهانه یا ناآگاهانه دستبهکاری بزرگ میزند. کاری که کارگردانهای پیشرو در جهان نمایش، از بروک و گرتوفسکی گرفته تا باربا و شکنر در پی دست یافتن به آن سفرهای متعدد به گوشهکنار جهان کردهاند تا آنچه از دریچهی ذهن آنان در خلق هنر نمایش بسیار مهم است را کشف کنند؛ رسیدن به نمایش آیینی
رضا مختارزاده؛ همهی نمایشگران بوشهری میدانند که او در زمانهای توانسته نمایش بوشهر را به عرش برساند.زمانهای که مهمترین اتفاقات هنر نمایش فقط در پاییتخت رخ میداده است. شهرستانیها یا حضوری ندارند و یا اگر دارند ناچیز هست و کمپیدا. شهرستانیها اگر حضوری دارند بهواسطهی بازیگریشان است و بس. به لطف برگزاری جشن هنر شیراز و برپایی جشنوارهای که استعدادهای نمایشی کل کشور را میبایست در آن شناسایی میکردند، قلندرخونه ایرج صغیری میدرخشد. جشن هنر شیراز فقط یک جشنواره نبود. مهمترین اتفاق نمایشی تاریخ نمایش در این مملکت هم محسوب میشود. جایی که پیتر بروک با اورگاست و آندره شربان و رابرت ویلسون در جایی دیگر نمایشهای خلاقانهی خود را اجرا کردهاند. حال در این میان معلم بوشهری چه میتواند ارائه دهد؟
ایرج صغیری آگاهانه یا ناآگاهانه دستبهکاری بزرگ میزند. کاری که کارگردانهای پیشرو در جهان نمایش، از بروک و گرتوفسکی گرفته تا باربا و شکنر در پی دست یافتن به آن سفرهای متعدد به گوشهکنار جهان کردهاند تا آنچه از دریچهی ذهن آنان در خلق هنر نمایش بسیار مهم است را کشف کنند؛ رسیدن به نمایش آیینی
نمایش آیینی هیچ ارتباط یه آیینهای نمایشی ندارد. در آیینهای نمایشی اتفاقی که میافتد بیشتر بر پایهی اعتقاد و باور است. زمانی که شخصی این آیینها را اصطلاحاً دراماتورژی کند (واژهای که بسیار برایش مترداف یافتهاند) از حالت آیین خارجش کرده و به نمایش نزدیکش میکند و این میشود نمایش آیینی. جایی که نویسنده متنش را مینویسد، کارگردان اجرایش را بر عهده میگیرد و بازیگر بازیاش را. کاری بسی سخت و مهم. سختی به محدود بودن عناصر نمایشی در این آیینها برمیگردد. اینکه در آیینهای فلان منطقه چقدر حرکت و اجرا وجود دارد که بتوان آن را بسط و گسترش داد؛ اما درعینحال جذابیتهای خاص خود را نیز به همراه دارد. کارگردان میتواند از فضای هیجانی و بکر این آیینها در جهت تهییج نمایش خود به بهترین شکل استفاده کند. ایرج صغیری همهی این کارها را در قلندرخونه و محپلنگ انجام داده است. (هر دو را از طریق فیلم دیدهام، قلندرخونه را کامل و دومی را بهصورت کلیپ دو سهدقیقهای). او بهنوعی مبدع ساختاری در تئاتر ایران است که بعدترها همه از آن استفاده میکنند. هم پا با بزرگان حوزهی نمایش در جهان.
نوشتن برای ایرج صغیری حقیقتاً برای من بسیار سخت بود. نسل من در میانهای بوده که فقط صغیری را در سالن تئاتر دیده است. به هنگام تماشای اثری شاید؛ اما همیشه او را ستایش کردهام. جذابیتهای اجرایی مربوط به گذشتههای دور آنچنان کاریزمایی برای او ساخته که زدودن آن از اذهان نمایشگران بوشهری بسیار سخت مینماید. گرچه این امر در دوران جدید کمی رو به فراموشی گذاشته است. نه فیلم درخوری از زندگیاش ساختهشده و نه تلاشی برای درصحنه بودن. دو کتاب از دو نمایش معروف او هم که به چاپ رسید چون از زبان بومی دور شده بود انگار از بیخ و بناش دورش کردهاند. اتفاقات برای حضور او در مجامع بیشتر مسکنی بوده که او کمی از آن انزوا خارج گردد. سرشان سلامت